پیام سپاهان - فرارو /متن پیش رو در فرارو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
حملهی بیسابقه اسرائیل به دوحه نهتنها امنیت قطر بلکه کل معماری امنیتی خلیج فارس را به چالش کشید و پرسشهای جدی درباره اعتبار «چتر امنیتی آمریکا» ایجاد کرد. موج همبستگی عربی با قطر نشان داد این اقدام، حملهای به همه اعضای شورای همکاری تلقی میشود. همزمان، تردیدها نسبت به قابلیت اعتماد واشنگتن به اوج رسیده و احتمال چرخش کشورهای عربی بهسوی چین، روسیه و دیگر قدرتها تقویت شده است. این رویداد نقطه عطفی در روابط آمریکا و خلیج فارس بهشمار میآید.
جورجیو کافیرو-نیوعرب| حملهی نظامی اسرائیل به دوحه در روز سهشنبه، لحظهای تعیینکننده نهتنها برای قطر بلکه برای کلیت معماری امنیتی خلیج فارس بود. در اقدامی که ناظران منطقه را شگفتزده کرد، اسرائیل رهبران حماس را در قلب پایتخت قطر هدف قرار داد و بدینترتیب یکی از فرضهای دیرینه را در هم شکست: اینکه اعضای شورای همکاری خلیج فارس از تعرض مستقیم نظامی اسرائیل مصون هستند. چنین حملهای به منطقهای مسکونی در کشوری چون قطر، کشوری مرفه و باثبات که با نقش میانجیگرانهاش در منازعات منطقهای و فرامنطقهای شناخته میشود سابقه نداشته است. انفجارهایی که پایتخت قطر را لرزاند، برای شهروندان قطری و همچنین خارجیان مقیم دوحه تکاندهنده بود.
بازار ![]()
موج همبستگی عربی با قطر در برابر تجاوز اسرائیل
قطر، که به واسطهی روابط گستردهاش در خاورمیانه و جهان دوستان بسیاری دارد، بهطور طبیعی شاهد موجی از همبستگی و حمایت شد. قویترین واکنشها از سوی متحدان عرب کشورهای خلیج فارس بیان شد؛ واکنشهایی که بهسرعت و قاطعیت حمله را محکوم کردند. این موضعگیری مشترک، بر یک برداشت کلیدی تأکید داشت: خصومت اسرائیل علیه قطر، بهمنزلهی حمله به همهی شش عضو شورای همکاری خلیج فارس تلقی میشود. اکنون دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس در پی یافتن پاسخی هستند که همبستگی شورای همکاری خلیج فارس را تحکیم کند و الگویی روشن برای آینده بنا نهد؛ الگویی که نشان دهد در برابر هرگونه تعرض قدرت خارجی به یکی از اعضای شورای همکاری، چه واکنشی در انتظار خواهد بود.
بهخوبی میتوان دریافت که چرا کشورهای مختلف خاورمیانه پس از این حمله، با قطر ابراز همبستگی کردند. حتی در پایتختهایی که بهشدت با غرب همسو هستند از اَمان و قاهره گرفته تا ریاض موجی از نگرانی رو به گسترش است. پرسش اصلی اینجاست: اگر اسرائیل قادر باشد دوحه، پایتخت متحد اصلی غیرناتوی آمریکا در خلیج فارس را بمباران کند و هیچ پیامد فوری در پی نداشته باشد، چه کشوری میتواند خود را در امان بداند؟
قطر صرفاً یک عضو معمولی شورای همکاری خلیج فارس نیست. این کشور تنها چهار ماه پیش میزبان دونالد ترامپ بود و با هدیه دادن یک جت غولپیکر به او خبرساز شد. اکنون پیامی که این حمله به سراسر منطقه مخابره میکند، بهراستی هولناک است: اگر چنین رخدادی میتواند در دوحه اتفاق بیفتد، پس میتواند در هر نقطهای روی دهد. دکتر کریستین کوتس اولریچسن، پژوهشگر مسائل خاورمیانه در مؤسسه بیکر در گفتوگو با نشریه نیوعرب تاکید کرد: «شرکا و متحدان در خاورمیانه، حملهی اسرائیل به قطر را بهدقت زیر نظر دارند و از خود میپرسند آیا آنها هدف بعدی خواهند بود. نهتنها در ترکیه، بلکه در عمان نیز که همچون قطر نقش پررنگی در دیپلماسی و میانجیگری منطقهای ایفا میکند و میزبان هیئتهای انصارالله بوده است.»
چتر امنیتی آمریکا زیر سؤال؛ پایتختهای عربی نگرانتر از همیشه
برای پادشاهیهای عرب حاشیه خلیج فارس، آنچه این حمله را بهویژه نگرانکننده میسازد، نقش احتمالی ایالات متحده است. چه از مسیر همکاری مستقیم و چه در قالب چراغ سبز خاموش، تصور دخالت واشنگتن، شرکای سنتی آن در منطقه را بهشدت نگران کرده است. پیامدهای چنین اقدامی برای روابط آمریکا با قطر و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس میتواند بسیار سنگین باشد. تردید نسبت به قابلیت اعتماد ایالات متحده بهعنوان شریک دفاعی البته موضوعی تازه نیست؛ این تردید سالهاست که در میان دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس جریان دارد.
در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، مقامات کشورهای عربی خلیج فارس روزبهروز بیشتر نسبت به رویکرد منطقهای واشنگتن احساس بیاعتمادی کردند. واکنش ایالات متحده به خیزشهای بهار عربی (2010–2011)، تردید در اجرای «خط قرمز» در سوریه در اوت 2013 و تصمیم به مذاکره و در نهایت امضای «برنامه جامع اقدام مشترک» با ایران در ژوئن 2015، همگی بر این نگرانی افزود که دولت اوباما در درک تهدیدهای امنیتی پیش روی متحدان عربی حاشیه خلیج فارس ناکام مانده است.
در نخستین دورهی ریاستجمهوری دونالد ترامپ نیز نشانههایی تازه از این بیاعتمادی آشکار شد: از حمایت اولیهی او از محاصرهی قطر در ژوئن 2017 گرفته تا واکنش محتاطانهی دولتش به حملات سپتامبر 2019 علیه تأسیسات آرامکوی عربستان. این تحولات تردیدهای جدیتری را دربارهی میزان تعهد واشنگتن به دفاع از حاکمیت و امنیت همهی اعضای شورای همکاری خلیج فارس برانگیخت.
این نگرانیها در دوران جو بایدن حتی عمیقتر شد. خروج شتابزدهی آمریکا از افغانستان در اوت 2021، آنچه در منطقه بهعنوان بیعملی واشنگتن در برابر حملات انصارالله به امارات در ژانویه 2022 تعبیر شد و کارزار بمباران بحثبرانگیز آمریکا و بریتانیا در یمن که از ژانویه 2024 آغاز گردید، همگی بر حس فزایندهی بیثباتی راهبردی در پایتختهای عربی حاشیه خلیج فارس افزود. در این چارچوب، آنچه بهعنوان همدستی واشنگتن با اقدامات اخیر اسرائیل درک میشود، نقضی بهمراتب جدیتر تلقی خواهد شد. صرفنظر از هرگونه تلاش برای اطمینانبخشی از سوی آمریکا، بازسازی اعتماد متحدان کشورهای عربی خلیج فارس دشوار به نظر میرسد.
اگرچه رهبران اسرائیل و آمریکا ادعا میکنند که ایالات متحده هیچ دخالتی در این حمله نداشته است، اما پذیرش این روایت برای بسیاری از بازیگران منطقه آسان نیست. حتی اگر این ادعا درست باشد، مسئلهی بنیادین باقی میماند: واشنگتن نتوانسته مانع چنین حملهای شود؛ و همین امر بهشدت اعتماد به توانایی آمریکا برای حفاظت از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را تضعیف میکند.
دکتر کورتنی فریر، پژوهشگر دانشگاه اموری در گفتوگو با نشریهی نیوعرب هشدار داده است که این حمله «میتواند ضربهای جدی به روابط آمریکا و کشورهای عربی خلیج فارس وارد کند». او تأکید کرد که اقدام بیسابقهی اسرائیل پرسشهای اساسی درباره میزان اعتماد کشورهای شورای همکاری به واشنگتن برانگیخته و پرسید: «چتر امنیتی آمریکا چه فایدهای دارد وقتی چنین اتفاقهایی رخ میدهد؟» از آن گذشته، از آنجا که حملهی اخیر اسرائیل به دوحه نتوانست همهی اهداف تعیینشده علیه رهبران حماس را از میان بردارد، نمیتوان احتمال تکرار حملات مشابه را نادیده گرفت.
آیا تضمینهای آمریکا برای قطر قابل اعتماد است؟
اینکه دولت ترامپ به تلآویو دست باز بدهد یا تصمیم به مهار آن بگیرد، عاملی تعیینکننده برای آیندهی روابط آمریکا با شورای همکاری خلیج فارس خواهد بود. دکتر استیون رایت، دانشیار روابط بینالملل در دانشگاه حمد بن خلیفه، در گفتوگو با نشریه ی نیوعرب تصریح کرد: «تصمیمی که واشنگتن در این مقطع اتخاذ کند، مسیر آیندهی آن و روابطش در منطقه را مشخص خواهد ساخت. ما اکنون به نقطهی عطفی برای واشنگتن رسیدهایم.»
ترامپ اندکی پس از حملهی اسرائیل به دوحه، با شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر و شیخ محمد بن عبدالرحمان آل ثانی، نخست وزیر قطر گفتوگو کرد و از دوستی قطر با ایالات متحده قدردانی نمود. کارولین لیویت، سخنگوی کاخ سفید نیز در یک نشست خبری توضیح داد که رئیسجمهور این حمله را «ناگوار» ارزیابی میکند، هرچند هدف نابودی حماس را «شایسته» دانست. دولت ترامپ همچنین به رهبری قطر وعده داد که اجازه نخواهد داد اسرائیل حملات دیگری انجام دهد.
با این حال، واقعیت آن است که قطر و جهان عرب دلایل اندکی برای اعتماد به چنین تضمینهایی دارند. تنها اقداماتی که کاخ سفید در عمل انجام خواهد داد تعیینکنندهی آینده است. دکتر رایت نیز در گفتوگوی خود با نیوعرب تأکید کرد: «ایالات متحده نباید تنها به محکوم کردن اقدامات اسرائیل بهعنوان نقضی تکاندهنده، آشکار و بیپروا از قوانین بینالملل بسنده کند. این کشور باید این رویداد را بهعنوان نقطهی عطفی در روابط آیندهی خود با اسرائیل و جهان عرب به رسمیت بشناسد.» دکتر فریر نیز در پایان تاکید کرد: «پرسش گستردهتر دوباره این است: رابطه آمریکا و قطر چگونه میتواند از این بحران جان سالم به در ببرد؟ ترامپ چه خواهد گفت؟ آیا چیزی وجود دارد که ترامپ بتواند بگوید تا خاطره این روز از ذهن قطریها پاک شود؟ نمیدانم چنین چیزی ممکن است یا نه.»
فروپاشی تصویر واشنگتن بهعنوان ضامن امنیت خلیج فارس
حملهی اسرائیل به دوحه، روابط ایالات متحده و خلیج فارس را به نقطهی عطفی بحرانی رسانده است. دههها، واشنگتن خود را ضامن نهایی امنیت خلیج فارس معرفی کرده بود؛ نیرویی تثبیتکننده با توان بازدارندگی در برابر تهدیدهای خارجی و پاسداری از حاکمیت متحدان و شرکای عرب. اکنون این تصویر بهکلی فرو ریخته است. فارغ از میزان نقش آمریکا در حملهی اخیر، برداشت غالب در منطقه یکی است: واشنگتن حتی در قبال نزدیکترین متحدانش نیز قابل اعتماد نیست و دیگر نمیتواند امنیت کشورهای شورای همکاری را تضمین کند.
پیامدهای این وضعیت بسیار فراتر از قطر خواهد رفت. کل چارچوب همکاری امنیتی آمریکا و شورای همکاری اکنون در معرض تزلزل قرار گرفته است. رهبران عرب خلیج فارس که برخی از آنها پیشتر با تعمیق روابط با چین، روسیه و ترکیه در پی تنوعبخشی به گزینههای خود بودند احتمالاً این روند را شتاب خواهند بخشید و از ایالات متحده، که هر روز غیرقابل اعتمادتر به نظر میرسد، فاصله خواهند گرفت. علاوه بر این، فرسایش اعتبار واشنگتن بیتردید بازیگران منطقهای چه دولتی و چه غیردولتی را جسورتر خواهد کرد؛ بازیگرانی که ضعف کشورهای عربی خلیج فارس را فرصتی برای بازترسیم موازنهی قدرت میدانند.
اکنون دولت ترامپ باید تصمیم بگیرد: آیا با جدیت به این شکاف پاسخ خواهد داد یا با بیاعتنایی از کنار آن خواهد گذشت؟ سخنان پر از تأسف یا تضمینهای مبهم دیگر کافی نیست. کشورهای شورای همکاری امروز مطالبهای روشن دارند: شواهد عینی و تغییرات واقعی در سیاستهای واشنگتن که نشان دهد دغدغههای امنیتیشان درک و در اولویت قرار گرفته است. در غیر این صورت، آمریکا با خطر از دست دادن منطقهای حیاتی مواجه خواهد شد؛ منطقهای که خروج آن از مدار واشنگتن میتواند ژئوپلیتیک خاورمیانه را برای سالها دگرگون سازد.