پیام سپاهان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فرانسه درگیر بحرانی بیسابقه شده است. استعفای ناگهانی “نخستوزیر” و “وزیر دفاع”، فرسایش سیاسی و سردرگمی در بالاترین سطوح قدرت در این کشور را در پی داشته و “امانوئل مکرون”، رئیسجمهور فرانسه را در منگنه مخالفانش قرار داده است.
ابوالفضل خدایی| در غروب پاریس، جایی میان میدان ماتینیون و کاخ الیزه، سکوتی سنگین بر سیاست فرانسه سایه انداخته است. تنها چند ساعت پس از معرفی کابینه جدید، نخستوزیر جوان فرانسه، سباستین لکورنُ ناگهان استعفا داد؛ استعفایی که همچون ضربهای به پیکر بیرمق جمهوری پنجم وارد شد. اندکی بعد، وزیر دفاع پیشنهادیاش، برونو لومِر از چهرههای کهنهکار دولت نیز از ادامه مسیر صرفنظر کرد. دو استعفا در کمتر از 24 ساعت، فرانسه را بار دیگر در گرداب بنبست سیاسی فرو برد؛ کشوری که در 5 سال گذشته 4 نخستوزیر به خود دیده و حالا شاید در آستانه فروپاشی اعتماد عمومی به ساختار سیاسیاش ایستاده است.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، حالا در موقعیتی است که هیچ رئیسجمهور مدرنی پیش از او تجربه نکرده است، بدون دولت، بدون اکثریت و بدون اعتبار. لیبراسیون رسانه چپها در این خصوص نوشته بود: «در خیابانهای پاریس، از کافهها تا ایستگاه مترو، مردم با خونسردی تلخی به این تحولات نگاه میکنند. یکی از شهروندان میگوید ما از سیاستمداران خستهایم. هر کسی میآید، قول اصلاحات میدهد و بعد میگوید، پارلمان نمیگذارد. کشور ما انگار در دایرهای بیپایان میچرخد».
لوموند نوشته است که در الیزه، مشاوران مکرون در حال سنجیدن سه گزینهاند. اول تشکیل یک دولت ائتلافی موقت، دوم گزینه انتصاب نخستوزیری تکنوکرات و سوم برگزاری انتخابات زودهنگام. گزینهای که همه از آن میترسند چون ممکن است قدرت را به دست جناحهای افراطی بسپارد.
از آن سو در صحن پارلمان نیز هیچ صدایی از مصالحه به گوش نمیرسد. رهبران سوسیالیستها و جمهوریخواهان هر دو اعلام کردهاند که به نخستوزیر جدید، رأی اعتماد نخواهند داد. از سوی دیگر جناح راست افراطی و حزب چپ رادیکال در حال بسیج هواداران خود برای تجمعات خیابانیاند. به همین دلیل فرانسه در هفتههای آینده ممکن است به خاطر فلج شدن دولت شاهد اعتراضهایی تازه باشد.
واکنشها در اروپا نیز نگرانکننده است. در برلین و رم، دیپلماتها آشکارا از «خطر خلأ قدرت در قلب اتحادیه اروپا» سخن میگویند. فرانسه یکی از دو ستون اصلی اتحادیه است و بحران در پاریس میتواند، پروژههای مشترک اروپایی از سیاست دفاعی گرفته تا اصلاحات اقتصادی را متوقف کند. فایننشال تایمز در تحلیلی نوشت:«اگر فرانسه نتواند خود را اداره کند، اروپا دیگر نمیتواند، ادعای رهبری جهانی داشته باشد».
فرانسه، مهد دموکراسی مدرن و زادگاه شعار «آزادی، برابری، برادری» است اما اکنون درگیر آزمونی شده که ممکن است پایههای همان جمهوری را به لرزه درآورد. بحران کنونی نه کودتاست و نه شورش خیابانی بلکه نوعی فرسایش تدریجی مشروعیت است. چیزی که در سکوت میخورد اما از درون میپوساند.
استعفای ناگهانی «سباستین لکورنو» بهعنوان شکست یک دولت نوپا بلکه نشانهای از بحران عمیق در نظام نیمهریاستی فرانسه تفسیر میشود؛ نظامی که اکنون بیش از هر زمان دیگری با پرسش درباره کارآمدی و مشروعیت خود روبهروست. لکورنو که از نزدیکترین یاران امانوئل مکرون محسوب میشد، علت استعفایش را «ناتوانی در ایجاد اجماع در فضای بهشدت قطبی شده سیاست فرانسه» عنوان کرد. با این حال بسیاری معتقدند این کنارهگیری، نتیجه مستقیم بنبست ساختاری در حاکمیت مکرون است.
لکورنو که به عنوان سیاستمداری عملگرا شناخته میشد، در مدت کوتاه فعالیتش با تصمیمات بحثبرانگیز خود آتش انتقادات را شعلهور کرد. بازگرداندن «برونو لومر»، وزیر دارایی سابق، به وزارت دفاع یکی از همان تصمیمها بود که خشم بسیاری از مخالفان را برانگیخت. آنان لومر را عامل افزایش کسری بودجه و سیاستهای ریاضتی ناکارآمد دانستند و انتصابش را بازتولید همان مسیر شکستخورده دولت مکرون تعبیر کردند.
بازار ![]()
از سال گذشته که مکرون بهطور غیرمنتظره دستور انتخابات زودهنگام پارلمانی را صادر کرد، فرانسه وارد دورهای از آشفتگی سیاسی شد. نتیجه آن انتخابات، مجلسی بود که هیچیک از جریانهای اصلی نتوانستند در آن به اکثریت دست یابند. اکنون راست افراطی و جناح چپ مجموعاً بیش از 320 کرسی دارند، در حالی که میانهروها و متحدان مکرون تنها 210 کرسی را در اختیار دارند. این ترکیب شکننده موجب شده، دولت در تصمیمگیریهای کلان فلج شود و هر سیاست تازهای در پیچوخم منازعات پارلمانی گرفتار گردد.بحران اما تنها در عرصه سیاسی نیست. طبق نظرسنجی تازه مؤسسه «اودکسا» حدود 70 درصد فرانسویها خواستار استعفای شخص مکرون هستند و 87 درصد، او را مسئول مستقیم وضعیت کنونی میدانند. نکته قابلتوجه اینجاست که بیش از نیمی از پاسخدهندگان، رئیسجمهور را «کاملاً مسئول» دانستهاند نه صرفاً بخشی از مشکل. در مقابل، لکورنو با وجود کارنامهای کوتاه و پرحاشیه از محبوبیتی نسبی برخوردار است و 44 درصد مردم دیدگاه مثبتی نسبت به او دارند؛ عددی که دو برابر میزان محبوبیت مکرون است. اکنون سؤال کلیدی در پاریس این است که آیا مکرون میتواند باقیمانده دوران ریاستجمهوری خود را بدون فروپاشی سیاسی به پایان برساند؟ دادههای «اودکسا» نشان میدهد تنها 20 درصد شهروندان از انتصاب نخستوزیری تازه حمایت میکنند، در حالی که 80 درصد ترجیح میدهند، راهحلهایی بنیادیتر مانند انحلال پارلمان یا حتی استعفای رئیسجمهور در پیش گرفته شود. در همین نظرسنجی 26 درصد از مردم از انحلال مجلس و 53 درصد از استعفای مکرون حمایت کردهاند؛ تغییری آشکار در فضای عمومی که نشان از فرسایش مشروعیت قدرت دارد.
در میان احزاب، تنها حزب «رنسانس» که پایگاه اصلی مکرون است، حمایت محدودی از او دارد و تنها 15 درصد اعضایش خواهان ادامه ریاست او هستند. در مقابل، حزب راستگرای «اجتماع ملی» با 90 درصد حمایت از استعفای مکرون بیشترین فشار سیاسی را وارد میکند. حتی احزاب میانهرو نظیر جمهوریخواهان و سبزها نیز در این مطالبه با مخالفان افراطی همراه شدهاند. نتیجه، انزوای سیاسی رئیسجمهور در میان ساختاری است که خود او معمار آن بود.
دولت موقت فرانسه که پس از استعفای لکورنو معرفی شده عملاً ترکیبی مشابه با کابینه پیشین دارد و تنها نامها تغییر کردهاند نه سیاستها. این در حالی است که کمتر از یک ماه پیش، دولت فرانسوا بایرو نیز با رأی عدم اعتماد 364 نماینده سقوط کرده بود. از سال 2017 تا امروز، مکرون 7 نخستوزیر را منصوب کرده است؛ رکوردی بیسابقه در تاریخ جمهوری پنجم که به نماد بیثباتی مدیریتی بدل شده است.
روزنامه «تایمز» در تحلیلی تند، وضعیت فعلی فرانسه را با بحران سیاسی دهه 1950 مقایسه کرده و نوشته است: «در سال 1958 ژنرال دوگل با بازگرداندن اقتدار ریاستجمهوری، دموکراسی فرانسه را از فروپاشی نجات داد اما امروز مکرون در حال برچیدن همان میراث است». این روزنامه او را «اردک لنگ» توصیف کرده است؛ سیاستمداری که در واپسین روزهای قدرت دیگر نفوذ سابق خود را ندارد و آینده سیاسیاش را در هالهای از ابهام میبیند.
نارضایتی عمومی از دموکراسی نیز رو به افزایش است. رأیدهندگان راستگرا احساس میکنند از پیروزیشان در انتخابات گذشته محروم شدهاند زیرا ائتلافهای دیگر مانع از حضورشان در دولت شدند. در سوی دیگر، جناح چپ نیز از نادیده گرفته شدن در ساختار قدرت خشمگین است. مکرون که در آغاز با شعار «تجدید چهره سیاست فرانسه» به میدان آمد اکنون در وضعیتی قرار گرفته که نه توان متحد کردن نیروها را دارد و نه مشروعیت کافی برای ادامه مسیر. گزینههای پیشروی او محدودند: انتصاب یک نخستوزیر از جناح چپ برای جلب اکثریت، برگزاری انتخابات زودهنگام با امید به بازسازی ترکیب پارلمان یا استعفای داوطلبانه. هیچیک از این سناریوها، تضمینی برای بازگشت ثبات ندارد. در عوض، خطر تقویت راست افراطی و فروپاشی توازن سیاسی بیشتر احساس میشود.در همین حال، تنشها در خیابانهای پاریس نیز ابعاد تازهای یافته است. تنها یک روز پس از استعفای لکورنو، پایگاه خبری «ایندیپندنت» از وقوع انفجارهایی در نزدیکی دفتر نخستوزیری فرانسه خبر داد. شاهدان گفتهاند سه انفجار در حوالی هتل ماتینیون، محل نشستهای پیشین لکورنو، شنیده شد. تصاویر منتشر شده از محل، یک ون در حال سوختن را نشان میدهد که نیروهای امدادی در تلاش برای مهار آن بودند. مقامات اعلام کردند، آتشسوزی به ساختمانهای اطراف سرایت نکرده و احتمالاً ناشی از نقص فنی در تجهیزات یک شرکت خدمات برق بوده اما زمان وقوع حادثه بر ابهامات سیاسی افزوده است.فرانسه، دومین قدرت اقتصادی اتحادیه اروپا، امروز با بحرانی چندوجهی روبهروست: فروپاشی اعتماد عمومی، بنبست نهادی و رشد فزاینده پوپولیسم.