جمعه ۹ آبان ۱۴۰۴

اقتصادی

حذف‌شدگان از تهران

حذف‌شدگان از تهران
پیام سپاهان - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست شیرین احمدنیا| تهران تنها یک پایتخت سیاسی و اقتصادی نیست؛ این شهر ...
  بزرگنمايي:

پیام سپاهان - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
شیرین احمدنیا| تهران تنها یک پایتخت سیاسی و اقتصادی نیست؛ این شهر نماینده وضعیت اجتماعی، فرهنگی و انسانی کل کشور است و به عبارتی تهران، ایرانی کوچک است. تهران شهری در ظاهر توسعه‎‌یافته است، اما در لایه‌های درونی خود با چالش‌های عمیق اجتماعی و نابرابری گسترده مواجه است. از منظر جامعه‌شناسی شهری، باید بپذیریم که هر شهری تنها مجموعه‌ای از خیابان و خانه نیست، بلکه شهر شبکه‌ای از روابط انسانی است که براساس قدرت، جنسیت، طبقه اجتماعی و در برخی موارد سن شهروندان شکل گرفته است.
 از این منظر اگر بخواهیم به مفهوم عدالت شهری بپردازیم، هدف آن است که تمامی شهروندان بتوانند از خدمات شهری به شکل برابر بهره‌مند شوند فارغ از سن، جنسیت، قومیت، جایگاه اقتصادی و اجتماعی، زبان، مذهب و وضعیت سلامت. اما آنچه در تهران کنونی تجربه می‌کنیم، آن است که این شهر با برابری و عدالت‌محوری فاصله زیادی دارد و در واقع تحقق این موضوعات در این شهر مانند رویایی دور به نظر می‌رسد.
 در سیاستگذاری شهری مانند تهران حقوق گروه‌های فرودست (حاشیه‌ای) نادیده انگاشته می‌شود؛ گروه حاشیه نه به مفهوم جغرافیایی آن که از منظر انتزاعی شامل فقرا، سالمندان، کودکان کار، افراد دارای معلولیت، جوانان عاصی، معتادان متجاهر، زنان سرپرست خانوار، مهاجران خسته و بسیاری دیگر از گروه‌های بی‌صدا هستند. این گروه‌ها در کنار هم شهروندان واقعی تهران را تشکیل می‌دهند؛ شهروندان واقعی تهران تنها طبقه متوسط شهری و ساکنان محلات و مناطق متوسط شهری و مرفه نیستند. همه این افراد شهروند هستند. تهران برای بسیاری از این گروه‌ها، شهری برای زیستن نیست، بلکه شهری است که ادامه بقا را برای آنها میسر می‌کند. زنان بخش بزرگی از جمعیت فعال تهران را تشکیل می‌دهند، اما تجربه زیست آنها نشان از آن دارد که آنها با عدم ایمنی، تبعیض و حذف مواجه می‌شوند. شهرها انباشته از موانع نهادی و کالبدی برای زنان است و در نهایت تمامی این موارد به کاهش مشارکت زنان در حیات اجتماعی می‌شود. در ساختار مدیریت شهری هم سهم زنان به شدت پایین است و این موضوع باعث شده تا تجربه زیست آنها در شهر کمتر در سیاستگذاری بازتاب داده شود.
گروه سالمندان گروه دیگری است که از سیاستگذاری شهری کنار گذاشته شده‌اند؛ درحالی جمعیت ما به سمت پیر شدن می‌رود که طراحی شهری ما در خصوص سالمندان به واقع هوشمند نبوده و در طراحی شهری، تامین نیازهای سالمندان برای زندگی بهتر در شهر رعایت نشده است. تهران همچنان که به سرعت به سمت سالمندی می‌رود، اما برای سالمندان مناسب نیست، پیاده‌رو‌های ناهموار، وجود پله‌های بلند در شهر و نبود آسانسور در مترو، کمبود مراکز خدماتی در نزدیکی مناطق مختلف شهری که سالمندان در آن زندگی می‌کنند، حضور فعال آنها را کاهش می‌دهد که نتیجه آن افسردگی و انزوای اجتماعی است.
سالمندان با افراد دارای معلولیت وجه اشتراک زیادی دارند که آنها نیز حذف‌شدگان از کالبد شهر هستند. با وجود تصویب قوانین متعدد برای مناسب‌سازی فضاهای شهری برای معلولان، اما تهران هنوز برای این گروه مناسب نیست و این افراد حتی در پایتخت نیز نمی‌توانند در شهر امور خود را مدیریت کنند. کمبودها و عدم آماده‌سازی فضا، امکان حضور این گروه در جامعه را برای تحصیل، کار، انجام امور اداری و حتی درمانی گرفته است. این وضعیت افراد دارای معلولیت را از حضور فعال در جامعه بازمی‌دارد و حس غریبه بودن در شهر خود را در آنها تقویت می‌کند. در واقع معلولیت نه در بدن افراد که در کالبد نابرابر شهر نهفته است. بسیاری از این افراد خود را ناتوان نمی‌دانند.
 زنان، سالمندان و افراد دارای معلولیت، کودکان کار، مهاجران، دستفروشان، معتادان متجاهر و تمامی این گروه‌ها در حذف از سیاست شهری مشترک هستند، شهر با نگاهی مردانه، طبقه متوسط و جوان‌سالار طراحی شده است ما عادت کرده‌ایم که شهر را برای خودرو و نه برای انسان، برای برج‌ها و نه محلات برای سرعت و نه آرامش و امنیت داشته باشیم. برای عبور از این وضعیت به تغییر نگرش در سیاست‌های شهری و گنجاندن رویکرد عدالت فضایی در همه طرح‌های توسعه شهری نیاز داریم تا فضاها بازتاب‌دهنده نیاز تمامی گروه‌ها باشند. در واقع این موضوع به مفهوم به رسمیت شناختن گروه‌های مختلف است.
اجرای واقعی قوانین مناسب‌سازی و نظارت مستمر بر عملکرد شهرداری‌ها. افزایش حضور گروه‌های به حاشیه رانده شده در ساختار تصمیم‌گیری و مشارکت دادن آنها برای شنیده شدن صدای آنها از سوی شورای شهر و مدیریت محلی.ایجاد فضاهای عمومی ایمن، دسترسی‌پذیر و چند نسلی که امکان تعامل گروه‌های مختلف را فراهم کند. تدوین سیاست‌های شهری با داده‌های تفکیک شده به لحاظ سنی، جنسیتی و طبقه‌ای. تغییر گفتمان عمومی در خصوص گروه‌های آسیب‌پذیر از ترحم و حذف به احترام و برابری در تهرانی زیست‌پذیر ضروری است. تهران اگر بخواهد به شهری زیست‌پذیر و انسانی تبدیل شود، باید به تمامی صداها گوش دهد، صداهایی خاموش که هر روز در خیابان‌ها، ایستگاه‌ها، پله‌های بی‌شمار در این شهر به فراموشی سپرده شده‌اند، باید مجددا تهران را از منظر انسان دید و نه خودرو و کالبد صرف شهری.
بازار


نظرات شما