چهارشنبه ۲ مهر ۱۴۰۴

سیاسی

حمله به اصلاح طلبان در آستانه سفر رئیس جمهور

حمله به اصلاح طلبان در آستانه سفر رئیس جمهور
پیام سپاهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست پیشنهاد فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و برخی چهره‌های اصولگرا برای ملاقات ...
  بزرگنمايي:

پیام سپاهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
پیشنهاد فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و برخی چهره‌های اصولگرا برای ملاقات رئیس‌جمهور ایران با همتای آمریکایی در جریان سفر به نیویورک، با واکنش تند و هماهنگ رسانه‌ها و فعالان مجازی تندرو مواجه شد. واکشنی که دور از انتظار نبود. حجم نقدهای اصولی به این پیشنهاد نسبت‌ به هجمه‌ها‌ و گاهاً استفاده از الفاظ نامناسب نیز ناچیز بود و به چشم نمی‌آمد.
اصلِ موضوع دیدار روسای‌جمهور ایران و آمریکا فارغ از نتیجه آن، همواره تابو بوده و همچنان نیز این تابو برقرار است. تابویی که معمولاً در بزنگاه‌های حساس، مورد توجه قرار می‌گیرد. این بار نیز مسئله از این جهت مورد توجه قرار گرفت که شرایط کشور ناگوار است و امکان ادامه این وضعیت وجود ندارد. نکته جالب توجه این که دیدار میان روسای‌جمهور ایران و آمریکا صرفاً بخشی از یک سری اقدامات لازم است که گفته می‌شود امکان دارد بر خروج از این وضعیت تاثیر بگذارد.
خروج از وضعیتی که شباهت زیادی به مرداد سال 1367 و شرایط دوران پایان جنگ ایران و عراق دارد. اگر از آن وضعیت سخت‌تر نباشد. اما آن‌هایی که این پیشنهادات را مورد هجوم قرار دادند، صرفاً بر موضوع دیدار تمرکز کردند و ترجیح دادند که از گوشه‌های دیگر آن عبور کنند. بخشی از این حملات از طریق رسانه‌های جریان افراطی داخلی انجام و بخشی دیگر بر عهده اکانت‌های شناس و ناشناس فعال در شبکه‌های اجتماعی گذاشته شد.
گزارش توهین آمیز کیهان
روزنامه کیهان تیتر یک شماره 31 شهریور خود را به این موضوع اختصاص داد. البته به طور دقیق مشخص نیست که این روزنامه در گزارش خود، چه محوری را مد نظر قرار داده بود. مثلاً در گزارش مذکور، با مرور 22 سال مذاکره فرسایشی و طولانی حول محور پرونده هسته‌ای، بخش‌هایی به صورت گزینشی انتخاب و با ادبیات کیهانی در اختیار مخاطب قرار داده بود. این گزارش به صورت جالب توجهی، از برخی رویدادهای مهم تاریخی در این پرونده طولانی نیز پرش می‌کرد. پرش‌هایی که گاهی طولانی به نظر می‌رسید. این روزنامه در بخشی از گزارش خود، در توصیف این 22 سال نوشت:«چنین سابقه‌ای نشان می‌دهد که 
22 سال مذاکره بی‌حاصل نه‌تنها هیچ دستاوردی نداشته، بلکه به نوعی یک رکورد منفی در تاریخ دیپلماسی جهان محسوب می‌شود؛ رکوردی که باید درس عبرتی جدی برای امروز و فردای سیاست خارجی کشور باشد. رکوردی که دیپلمات‌های به اصطلاح متخصصی آن را به ثبت رساندند که کوچک‌ترین دستاوردی را در طی این 22 سال به دست نیاوردند، دیپلمات‌هایی که هیچ‌گاه در مورد بی‌دستاوردی و شکست‌های مکرر ایران در عرصه دیپلماسی مورد بازخواست قرار نگرفته‌اند و هنوز هم به شکل وقیحانه‌ای خود را یگانه دانشمندان روابط بین‌الملل و دیپلماسی معرفی می‌کنند.» مشخص نیست نویسنده در جریان وقایع سال 1384 تا 91-1390 این پرونده بوده یا نه. به عوامل داخلی و خارجی تخریب روند پرونده امنیتی هسته‌ای ایران نیز توجهی نشان نمی‌دهد.
در نهایت نیز نویسنده کیهان با مرور چند پیشنهاد ارائه شده از سوی چهره‌های سیاسی داخلی که آن‌ها را «عجیب»، «ساختارشکنانه»، «کودکانه»، مربوط به «جریان تسلیم» و «ساده‌لوحانه» خواند، با ادبیاتی عجیب، اینگونه نتیجه گرفت: «این اظهارات نه‌تنها نشان‌دهنده بیگانگی این طیف با واقعیت‌های سیاست بین‌الملل است، بلکه بار دیگر ثابت می‌کند که غربگرایان هنوز هم ساده‌ترین و ابتدائی‌ترین راهکارها، یعنی «سلام علیک»، «تماس تلفنی»، و «اطمینان دادن به صهیونیست‌ها» را به‌عنوان نسخه‌های اقتصادی و سیاسی برای ملت ایران تجویز می‌کنند. این طیف تا حدی مجنون‌وار خود را در برابر آمریکا حقیر می‌بینند که احتمالاً حتی حاضر به این هستند که طبق دستورالعمل سال گذشته ترامپ‌، نشیمنگاه وی را نیز ببوسند.» غلامحسین کرباسچی، مدیرمسئول هم‌میهن در واکنش به این ادبیات روزنامه کیهان در توئیتر نوشت: «از خدا خواهیم توفیق ‎ادب، بی‌ادب محروم ماند ازلطف ربّ. برای ‎حسین شریعتمداری که وقاحت را از حد چاله میدون گذرانده»
رجانیوز و گوساله‌پرستی
بخشی از واکنش‌ها، مربوط به صفحه یک روزنامه‌های سازندگی و هم‌میهن در روز 31 شهریور بود که این پیشنهاد را منعکس کرده و مورد توجه قرار دادند. سایت خبری رجانیوز، از این تیتر برای حمله به پیشنهاد‌های مطرح شده استفاده کرد: «گوساله‌پرستان دوباره دست به کار شدند/ توصیه حامیان دولت: پزشکیان باید با متجاوز به خاک و قاتل مردم ایران دیدار کند.» در مطلب رجانیوز آمده بود: «هنوز سه ماه از حمله آمریکایی-صهیونیستی به ایران نگذشته و هنوز داغ خون‌های به ناحق ریخته‌شده در این تجاوز آشکار سرد نشده است که «جریان سازش» بار دیگر از اتاق‌های فکر خود بیرون آمده و نسخه پوسیده و تاریخ‌مصرف‌گذشته خود را برای ملت ایران تجویز می‌کند: مذاکره با قاتل!» این سایت البته پس از این حمله، اشاره‌ خاصی به نسخه خود برای خروج از این وضعیت نداشت. 
واکنش آرام فرهیختگان
روزنامه فرهیختگان، وابسته به دانشگاه آزاد، واکنش آرامی به این پیشنهادات نشان داد و به نقد آن‌ها پرداخت. فرهیختگان نوشت: «مذاکره حتی با آمریکا شاید محل اشکال نباشد اما مسئله اینجاست که فعلاً طرف آمریکایی حاضر به انجام مذاکره و گفت‌و‌گو با ایران نیست. اشتیاق این افراد برای مذاکره با آمریکا، بزن و بکوبی است که در خانه عروس به راه افتاده است و الا در خانه داماد، خبر خاصی جریان ندارد.
این ایده‌های رمانتیک در سیاست‌خارجی آن هم تنها چندماه پس از حمله نظامی رژیم‌صهیونیستی و آمریکا به خاک ایران، تله‌ای است که بخشی از جریان حامی دولت پیش پای رئیس‌جمهور پهن کرده است.» در ادامه این مطلب آمده است: «وقتی جمع‌بندی طرف آمریکایی این است که دیگر چیزی وجود ندارد که بخواهیم بر سر آن مذاکره کنیم، چگونه می‌توان با او پشت میز مذاکره نشست؟ یا وقتی او از سر بی‌میلی حاضر به مذاکره باشد، چه امتیازی باید به او داده شود تا از قِبَل آن، یک توافق حاصل شود؟ پرسش مهم‌تر اینکه آیا در همان مذاکرات فشرده‌ فروردین 1404، هدف طرف مقابل واقعاً مذاکره بوده است؟»
هشدارها، انتقادات و پیشنهادات
عبدالله گنجی، فعال رسانه‌ای اصولگرا به نسبت دیگر افراد و رسانه‌های جریان تندرو، از ادبیات نرم‌تری استفاده کرد. او با بازنشر تصویر صفحه یک روزنامه سازندگی نوشت: «تاکنون این مدل را در جهان دیده‌اید؟ دو کشوری که با هم منازعه دارند، جنگ کرده‌اند، یکی سه هزار تحریم وضع کرده.نقطه مشترک تفاهم هم ندارند چطور مشکل‌شان حل می‌شود؟
اول کارشناسان سیاست‌ خارجی، امنیتی و اقتصادی می‌نشینند توافق می‌کنند بعد ملاقات سران انجام می‌شود؟ یا اول بدون هیچ توافق و چشم‌انداز و دستور کاری سران با هم ملاقات و دست می‌دهند؟ کدام الگو در جهان اعمال می‌شود؟ مطالبه‌کنندگان ذیل تیتر این را نمی‌دانند؟ حتماً می‌دانند. پس چرا چنین می‌گویند؟ یک علت دارد و آن لج‌بازی با مسیر و تدبیر حاکمیت است و لاغیر.می‌خواهند حیثیت ملتی که وسط مذاکره به جرم نکرده بمباران شده است را فدای یک لحظه در یک قاب بودن بکنند!نتیجه هم فرع آن است.به تحریم و هسته‌ای و غیره هم کاری ندارند.هدف هم این است که بگویند نظر ما با نظام متفاوت است.حیا را هم قی کرده‌اند.»
مالک شریعتی، نماینده تهران در توئیتر خود نوشت: «نشریه‌ای ظاهربین، فهرستی از افراد ظاهربین را در صفحه یک منتشر کرد. روشن است که آقای پزشکیان، به سیاست منطقی اعلام شده رهبرانقلاب معتقد است و علاقه‌ای به دیدار با قاتل شهیدسلیمانی ندارد؛ کسی که برای ترور[نافرجام] او هم تلاش و خوشحالی کرده؛ حتی اگر «پیشنهاد باواسطه ترامپ» باشد.»
یکی از نماینده‌های مجلس نیز در کانال تلگرام خود نوشت: «آمریکاپرستان و غرب‌پرستان ایرانی، در آستانه سفر رئیس جمهور به نیویورک، با وجود مذاکرات خسارت‌بار پیشین و خیانت‌ها و بدعهدی‌های مکرر آمریکا(در برجام و غیر برجام) و با وجود حمله نظامی آمریکا به ایران در میانه مذاکرات، باز هم خواستار مذاکره مستقیم پزشکیان با ترامپ شدند!»
عزت‌الله ضرغامی، وزیر دولت سیزدهم در پستی توئیتری، پیشنهاداتی به پزشکیان ارائه داد: «دنیا، تشنه‌ شنیدن سخنان‌ رسواکننده‌ رئیس‌جمهور ‎ایران درباره‌ی جنایات‌ ‎آمریکا و رژیم‌ صهیونیستی، از تریبون سازمان‌ملل است. آقای ‎پزشکیان! یاد ‎امام(ره) را زنده کنید و هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید!»
احسان صالحی، دبیر شورای اطلاع‌رسانی دولت سیزدهم اینگونه از خود واکنش نشان داد: «خیرخواهانه از رئیس‌جمهور محترم درخواست می‌کنم فرصت سفر نیویورک و عمر دولت را پای توصیه‌ها و توصیه‌کنندگانی هدر ندهد که نان‌شان در حاکمیت دوگانه و تخصص‌شان بدنام‌سازی رؤسای‌جمهور است. اینها که همان تیم حسن روحانی هستند اگر هنری داشتند رئیس‌شان با محبوبیت ٧درصدی با قدرت وداع نمی‌کرد!»
واکنش‌های متفاوت اکانت‌های سایبری
تعدادی از فعالان سایبری شناخته‌شده نیز هر کدام با ادبیاتی تند یا آرام، به این موضوع پرداختند. از جمله یکی از آن‌ها که نوشت: «آن که خاتمی بود و 20 میلیون رای داشت، رفت توی توالت سازمان ملل قایم شد محمود و حسن با آن زبان‌های درازشان با اینکه طرفشان اوباما بود، نتوانستند حالا می‌خواهید مسعود با آن رای ناپلئونی برود با آن رذل بنشیند به صحبت؟
مرعشی، کرباسچی، مطهری، فلاحت‌پیشه و عطریانفر [...] بیش نیستند.» این ادبیات نیز از سوی آن‌ها استفاده شد: «حتی مطرح کردن ملاقات پزشکیان با ترامپ یک خطای راهبردیست؛ چه رسد به انجامش، چون؛ 1. تضاد کامل با غرور و عزت ملی داره. 2. ارسال سیگنال ضعف در نقطه اوج تهدید دشمنه. 3. بی‌اعتبار کردن پزشکیانه. 4. باعث ایجاد شکاف در انسجام داخلیه. -در نتیجه حداکثر هزینه‌ی سیاسی، برای هیچ فایده.»
بازار


نظرات شما