انتظارات از سفر ترامپ به خلیج فارس
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فردریک اشنایدر-اقتصاددان| دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا نخستین سفر خارجی خود را به خلیج فارس انجام خواهد داد و در این تور به عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی و «جاهای دیگر» سفر خواهد کرد. تصمیم به انجام سفر به ریاض (که نخستین مقصد سفر خارجی رئیسجمهور آمریکا در دور نخست ریاستجمهوریاش هم بود) احتمالاً ناشی از بیانیه محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، مبنی بر سرمایهگذاری 600 میلیارد دلاری در اقتصاد آمریکا است.
امارات متحده عربی هم برای اینکه در رقابت عقب نیفتد، اعلام کردهاست که رقم 1400 میلیارد دلار در اقتصاد آمریکا سرمایهگذاری میکند، که معادل 3 برابر تولید ناخالص داخلی این کشور است. اینکه این بیانیهها، که درست در زمانی منتشر شدند که اعتماد سرمایهگذاران نسبت به ترامپ در حال سقوط بود، تا چه حد جدی باشند، کاملاً مورد تردید قرار دارد.
علاوه بر تزریق پولهای خلیج فارس به اقتصاد آمریکا، ترامپ و اطرافیانش تعداد زیادی مسائل فوری برای گفتوگو در این سفر دارند. هرچند شورای همکاری خلیج فارس در چرخ و فلک بازی جنگهای تجاری ترامپ، نسبتاً در حاشیه ماندهاست، اما این بلوک اقتصادی هیچ منفعتی از بحران اقتصادی جهانی نخواهد برد. قیمت نفت از بعد از جهش ناشی از جنگ اوکراین، به حدی پایین آمدهاست که نه محمد بنسلمان خوشحال است و نه دونالد ترامپ، هرچند بعید است اقدام قابل توافقی هم برای حل این مسئله بین دو طرف وجود داشتهباشد.
اساساً این سفر در دورهای رقم میخورد که ایالات متحده آمریکا چیز زیادی برای ارائه دادن به خلیج فارس ندارد. به لحاظ اقتصادی تجارت رو به افول است. صادرات کشورهای خلیج فارس به آمریکا ناچیز است و چین در سالهای اخیر جای آمریکا را به عنوان بزرگترین صادرکننده به این کشورها گرفتهاست. خریدهای بزرگ تسلیحاتی هم به دلایل مختلف از جمله محدودیتها، لغو قراردادها و منع صادرات کاهش یافتهاست و در عین حال برخی محصولات خاص مانند سامانههای دفاع هوایی و جنگندههای اف-35 هم کمتر از حد انتظار به نسبت قیمتشان عمل کردهاند.
از لحاظ ژئوپولیتیک هم ارزش چتر نظامی آمریکا کاهش پیدا کردهاست. حملات موفق حوثیها به تاسیسات نفتی عربستان سعودی و استمرار اختلال این گروه برای دریانوردی در دریای سرخ، محدودیتهای چتر نظامی آمریکا را برملا کردهاست. بهرغم همه تلاشهایی که برای شکست حوثیها تاکنون انجام شدهاست، این گروه همچنان بهعنوان یک دشمن توانمند باقی ماندهاست. همزمان برنامه ترامپ برای غزه هم با بدبینی و مخالفت اعراب مواجه شد. عربستان سعودی و قطر اصرار دارند که در هر توافقی باید تشکیل یک کشور فلسطینی پیشبینی شود.
هرچند این یک مطالبه دور از دسترس است، چراکه راهکار دودولتی مدتهاست که فراموش شدهاست. در خصوص ایران هم کشورهای حاشیه خلیج فارس از آشتی با ایران خرسند هستند، اما نگراناند که تلاشهایشان برای آشتی با ایران در صورت شکست مذاکرات ایران و آمریکا و توفیق جنگطلبان آمریکایی به خطر بیفتد. در مجموع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تمایل ندارند که در دوران رهبری ترامپ، با توجه به تمایل او به پشت کردن به متحدان پیشیناش، به آمریکا اعتماد کنند. به همین دلیل است که هر دو طرف، هم آمریکا و هم کشورهای حاشیه خلیج فارس به چین روی آوردهاند.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با اقدامات قابل تقدیری مانند توسعه تجارت، معامله نفت با یوآن، سرمایهگذاری در پروژههای ابتکار کمربند و راه و برقراری ارتباط با گروه بریکس و سازمان همکاری شانگهای به سمت چین رفتهاند و آمریکا هم با خصومت به سمت چین رفتهاست. اینکه سفر ترامپ و مذاکرات او چه نتایج ملموسی در بر داشتهباشد، به ویژه به دلیل بلاتکلیفی استراتژیک دونالد ترامپ، مورد تردید است.
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/963724/