سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۴

سیاسی

سرمقاله خراسان/ نسخه چینی همراهی با ایران!

سرمقاله خراسان/ نسخه چینی همراهی با ایران!
پیام سپاهان - خراسان / «نسخه چینی همراهی با ایران!» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم شاهد بنی اسدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: پس از تجاوز ...
  بزرگنمايي:

پیام سپاهان - خراسان / «نسخه چینی همراهی با ایران!» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم شاهد بنی اسدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
پس از تجاوز رژیم‌صهیونیستی با مشارکت آمریکا به ایران و ناکامی در حصول نتیجه، اجلاس «سازمان همکاری شانگهای نخستین اجلاسی است که در این سطح رئیس ‌جمهور ایران در آن شرکت می‌کند. این حضور از آن جهت اهمیت دارد که در میانه جنگ برخی اندیشکده‌ها که تصور می‌کردند کار تمام است، به بررسی جایگزین‌های جمهوری اسلامی نیز پرداخته بودند؛ اکنون روشن شده است که ایران بسیار قدرتمندتر از آن چیزی است که دشمنانش تصور می‌کردند. اما سیاست چین در خاورمیانه، به‌ویژه در متن درگیری ایران و اسرائیل، با سه قاعده کلی شفاف می‌شود: کاهش‌تنش، موازنه‌گری، و پرهیز از مواجهه با تحریم های ثانویه. پکن در اوج بحران، بی‌آن‌که به سمت جانبداری امنیتیِ یک‌طرفه بلغزد، موضعی «بازدارنده از تشدید» گرفت. وزارت خارجه چین همان روزهای نخست، نگرانی عمیق خود از حملات به ایران را اعلام کرد و خویشتن‌داری همه طرف‌ها را خواستار شد؛ هم‌زمان، سفارت چین در اسرائیل به شهروندانش توصیه کرد از مرزهای زمینی خارج شوند؛ نشانه‌ای صریح از اولویت مدیریت ریسک‌های انسانی و عملیاتی در برابر هر نوع نمایش قدرت. 
موتور محرک این رویکرد، «امنیت انرژی» است. چین بزرگ‌ترین خریدار نفت ایران است و در همان روزهای درگیری ایران و اسرائیل، واردات نفت از ایران به رکوردی کم‌سابقه نزدیک شد (برآوردهایی تا 1٫8 میلیون بشکه در روز). اما درست پس از اوج بحران، خریدها کاهش پیدا کرد؛ تصویری که نشان می‌دهد پکن ریسک را در چند سبد توزیع می‌کند و هرگاه احتمال اختلال در تجارت با ایران پررنگ شود یا هزینه مواجهه با تحریم افزایش پیدا کند، رفتارش را بازتنظیم می‌کند. در مقیاسی وسیع‌تر نیز سهم نفت ایران در سبد خرید 2025 چین حدود 13٫6 درصد برآورد شده است؛ عددی که به‌روشنی توضیح می‌دهد چرا پکن در بحران ایران-اسرائیل، ذی‌نفع اصلیِ مهار تنش است نه تشدید آن.
این احتیاط تحریمی با یک لایه دیگر نیز تکمیل می‌شود؛ حفظ پل‌های موازی با همه طرف‌ها، از جمله اسرائیل. چین در اقتصادِ اسرائیل صرفاً ناظر بیرونی نیست؛ «گروه بنادر بین‌المللی شانگهای» (SIPG) از 2021 پایانه جدید بندر حیفا را بهره‌برداری می‌کند و این حضور لجستیکی علاوه بر تجارت دوجانبه انگیزه پکن برای دوری از هر نوع تقابل مستقیم را تقویت می‌کند. به زبان ساده، چین می‌کوشد روابطش با تهران، تل‌آویو و پایتخت‌های عربی را هم‌زمان نگه دارد تا در مقام «میانجیِ معتبر خاورمیانه» بایستد، نه «هم‌پیمانِ جنگی» یکی علیه دیگری. درواقع اهرم نفوذ چین در بحران ایران-اسرائیل محدود است و بیش از هر چیز از وزن اقتصادی و ظرفیت میانجی‌گری‌اش می‌آید، نه از اراده پکن برای مداخله سخت در بحران. از طرفی دیگر، اگرچه آمریکا تهدید شماره یک چین است اما مسئله اسرائیل برای آنها نقش «متغیرِ واسطه‌ای» در چانه‌زنی‌های بزرگ‌تر با آمریکا و غرب را دارد، نه تهدیدی که حاضر باشند به‌خاطرش هزینه های پرریسکی بدهند.
درواقع سیاست امروزِ چین در قبال بحران فعلی میان ایران و اسرائیل «بی‌طرفیِ سودمحور» است؛ مخالفت لفظی با حملات، تأکید مکرر بر آتش‌بس و حمایت انسانی، حفاظت از شریان‌های انرژی و مالی و تنظیم سریع جریان‌های نفتی به‌محض بالا رفتن ریسک. این چارچوب یک پیام شفاف دارد: چین «مدیریت‌گر ریسک» می‌ماند و «بازیگر میدانی» نمی شود.
بازار
ایران در چنین وضعیتی چه باید بکند؟ پاسخِ واقع‌گرایانه این است حداقل در بازه زمانی فعلی نمی توان توقع حضور و حمایت امنیتی پکن از تهران را داشت بلکه باید بر این تمرکز شود که بتوان منافع چین را با ثبات منطقه‌ای به شکل بیشتری هم راستا کرد. خصوصا با بازی روی کارت جریان انرژی و کشتیرانی تا پکن انگیزه ملموس بیشتری برای حفظ جریان خرید نفت و تلاش برای کاهش تنش در منطقه را داشته باشد. همچنین به میدان آوردنِ ظرفیت میانجی‌گریِ چین در قالب گفت‌وگوهای نظامی–امنیتیِ محدود و موضوع‌محور و در نهایت، سرمایه‌گذاری بر بازدارندگی و تاب‌آوریِ داخلی به‌مثابه پیش‌شرط هر نوع کمک بیرونی می تواند از سیاست های قابل اجرای مبتنی بر منافع ملی ایران باشد. هر قدر هزینه حمایت از ایران برای پکن پایین‌تر و منافعش در ثبات ایران بالاتر تعریف شود، «بی‌طرفیِ سودمحور» چین بیشتر به نفع تهران کار می‌کند، بی‌آن‌که قرار باشد به عنوان هم‌پیمانی جنگی درکنار ایران بایستد.


نظرات شما