پیام سپاهان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی ملکی| مسئولیتپذیری دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در موضوع حمله اسرائیل به ایران برایش دردسرساز شده است. روز پنجشنبه (15 آبان) رئیسجمهور آمریکا در نشست خبری گفت «مسئول و در رأس» حمله 23 خرداد اسرائیل به ایران بوده است. اعترافی که بلافاصله با واکنش تهران روبهرو شد. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه اظهارات ترامپ را پذیرش آشکار مسئولیت آمریکا در «ارتکاب یک عمل غیرقانونی» و «نقض فاحش حقوق بینالمللی» دانسته و هشدار داده است که آمریکا باید مورد بازخواست و پاسخگویی قرار گیرد. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا بهسرعت پس از حمله اسرائیل به ایران در بیانیهای گفته بود اسرائیل بهصورت «یکجانبه» علیه ایران دست به اقدامزده و «آمریکا در حملات علیه ایران دخالتی ندارد» و اولویت اصلیاش حفاظت از نیروهای آمریکایی در منطقه است. بقایی با اشاره به این موضوع نوشت اکنون ترامپ با اذعان به اینکه «من کاملاً مسئول آن بودم» پرده از دروغ وزیر خارجهاش برداشته و عملاً اذعان کرده که واشنگتن «از ابتدا هدایت این عملیات را بر عهده داشته است.»
برخی تحلیلگران منطقهای پاسخهای موشکی ایران به تجاوزات قبلی آمریکا و اسرائیل را یادآور شدهاند و هشدار میدهند که چنین اظهاراتی میتواند بر موشکهایی که به مقصد مواضع آمریکایی در منطقه شلیک میشوند، مهر مشروعیت بکوبد.
فرصت حقوقی برای پاسخگویی بینالمللی
از منظر حقوق بینالملل اعتراف علنی ترامپ سندی کاملاً متقن است که مسئولیت بینالمللی دولت آمریکا را بهصورت قاطع تثبیت میکند. این اظهارات مصداق بارز «اعمال قابلاستناد به دولت» در مواد 4 و 8 پیشنویس کمیسیون حقوق بینالملل در خصوص مسئولیت دولتها بوده و نقض صریح بند 4 ماده 2 منشور ملل متحد و اصل منع توسل به زور را شامل میشود. بر اساس ماده 31 همان پیشنویس، ایالات متحده اکنون موظف به جبران کامل خسارات است؛ اعم از بازسازی تأسیسات هستهای صلحآمیز آسیبدیده (ماده 35)، پرداخت غرامت عادلانه به خانوادههای شهدا و مجروحان (ماده 36) و ارائه تضمین عدم تکرار (ماده 30).
امیرسعید ایروانی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل، روز جمعه 17 آبان 1404 (8 نوامبر 2025) در نامهای رسمی خطاب به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل و رئیس دورهای شورای امنیت اعتراف دونالد ترامپ را «سندی روشن، دارای آثار حقوقی بینالمللی و کاملاً انکارناپذیر» در اثبات مسئولیت مستقیم ایالات متحده در جنگ 12 روزه خردادماه علیه ایران دانست.
ایروانی با استناد به اظهارات صریح ترامپ در نشست خبری روز پنجشنبه، تأکید کرد این اعتراف، بطلان کامل ادعاهای پیشین مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا را ثابت میکند که در 23 خرداد مدعی شده بود «آمریکا هیچ دخالتی در حملات علیه ایران ندارد.» این دیپلمات ارشد ایران اضافه کرد که ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بهطور کامل و مشترک مسئول تمامی پیامدهای تجاوزات خود هستند. ایروانی بار دیگر حق ذاتی و حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران را در استفاده از تمامی مجاری حقوقی بینالمللی برای تضمین پاسخگویی کامل دولت و مقامات آمریکا، محاکمه عاملان و آمران و مطالبه جبران کامل خسارات طبق موازین حقوق بینالملل موردتأکید قرار داد. او از دبیرکل خواست این مکاتبه فوراً بهعنوان سند رسمی شورای امنیت توزیع و در دستور کار قرار گیرد تا زمینه پیگرد قانونی بینالمللی آمریکا فراهم شود.
کیانی: ترامپ منافعش در خاورمیانه را در معرض تهدید قرار داد
احسان کیانی معتقد است اعتراف ترامپ به مدیریت حمله خرداد اسرائیل به ایران، منافع آمریکا در خاورمیانه را در معرض تهدید جدی قرار داد. او میگوید ترامپ با این سخنرانی دو سیگنال فرستاد.
اول اینکه آماده تکرار حمله است و هیچ چشماندازی برای توافق یا کاهش تنش وجود ندارد؛ دوم اینکه بر اساس یک خطای محاسباتی تصور میکند ایران دیگر قدرت و اراده زدن پایگاههای آمریکا در عراق، سوریه و حاشیه خلیجفارس را ندارد. کیانی تأکید میکند ترامپ از پیامدهای این اظهارات نمیترسد، چون معتقد است ضربه خرداد بازدارنده بوده و ایران پاسخ نخواهد داد.
اعتراف ترامپ یک واکنش به ایران بود
کیانی معتقد است اینکه ترامپ اعتراف میکند از ابتدا هم در جریان حمله اسرائیل به ایران در خردادماه بوده و هم آن را به تعبیر خودش «مدیریت» کرده، دو پیامد سیاسی مهم در نوع مواجهه ایران و آمریکا دارد. او در این باره توضیح داد: «پیامد اولش یک سیگنال است که به ایران ارسال میکند مبنی بر اینکه من نهتنها در جریان حمله بودهام و از ابتدا حمله با من هماهنگ شده بود، بلکه آمادگی تکرار آن را هم دارم. یعنی در واقع هر گمانهزنی مبنی بر اینکه آمریکا ارادهای برای تعامل و گفتوگویی منجر به توافق نه گفتوگویی منجر به تسلیم دارد، در واقع زدوده و از بین میبرد و این تصور طبیعتاً باید هم در میان نخبگان ایرانی، نخبگان سیاسی ایران و دستگاه تصمیمگیری در سیاست خارجی و هم در ساحت نخبگان طرف آمریکایی، بهخصوص پایگاه اجتماعی خودش و همچنین متحدانش در منطقه غرب آسیا، تثبیت شود که چشماندازی برای توافق، توقف یا کاهش تنش بین ایران و آمریکا وجود ندارد.
این احتمالاً ناشی از آنجاست که این اظهارنظر پیامد گفتوگوهای محرمانه و غیرمستقیم بوده و بهاحتمال زیاد بعد از جنگ در جریان بوده؛ چون سیگنالهایی ردوبدل شده است. برای مثال، اظهارات برخی مقامات ایرانی مبنی بر اینکه «ما آمادگی مذاکره داریم؛ ولی نه در شرایط تسلیم؛ ما آمادگی مذاکره داریم در شرایطی که منافع ملی تأمین شود.» یعنی این شرایطی که برای یک مذاکره از طرف ایرانی اعلام میشد، نشان میداد که طرف مقابل در واقع ارادهای برای تسلیم ایران از مجرای نظاممند را دنبال میکند؛ ولی با مخالفت طرف ایرانی روبهرو شده است و پیامدش شده این اظهارنظر علنی ترامپ. پس این در واقع پیام سیگنال اول است که نشان میدهد گفتوگوهایی در جریان بوده، ولی به دلیل مخالفت ایران با شرایطی که طرف آمریکایی در نظر داشته و تحمیل کرده، منجر به این وضعیت شده است.»
خطای محاسباتی ترامپ در قبال توان موشکی ایران
کیانی پیام دوم اعتراف ترامپ را اعتقاد آمریکا به بازدارندگی کافی در برابر هر اقدام میدانی ایران میداند. وی در این باره گفت: «ترامپ اصلاً از پیامد این سخنپراکنی نمیترسد. یعنی معتقد است اولاً ضربهای که به ایران در حمله خردادماه زده شده، جدی بوده و ثانیاً ایران ارادهای برای پاسخگویی ندارد. یعنی اینکه شما ممکن است تصور کنید پیامدهای منفی برای آنها داشته باشد؛ مثلاً پایگاههای آمریکا در عراق، در سوریه، در کشورهای حاشیه خلیجفارس هدف قرار بگیرد یا منافع آمریکا یا اتباع آمریکا در منطقه غرب آسیا آسیب ببیند؛ ولی این نشان میدهد که چنین تصوری، فارغ از واقعیت میدانی، در ذهنیت طرف آمریکایی وجود ندارد. یعنی او تصور میکند آمادگی لازم در برابر توان و اراده ایران و گروههای مقاومت را دارد و معتقد است برخوردش آنقدر بازدارنده بوده که مطمئن است این اتفاق نمیافتد؛ مطمئن است که پیامد جدی برای او نخواهد داشت. به همین خاطر بهراحتی این اظهارنظر را علنی کرده است. در بعد میدانی؛ اما پیامد این اظهارنظر این است که آمریکا دارد خود را برای سطح دیگری از تنش آماده میکند. یعنی احتمالاً این اظهارنظر را باید مقدمهای برای اتفاقات عملیاتی، احتمالاً با محوریت رژیم ولی با پشتیبانی مستقیم و حتی شاید با مشارکت مستقیم آمریکا در منطقه دانست. به نظر میرسد فعلاً شروع این اتفاقات در مرزهای جنوبی لبنان و فلسطین اشغالی باشد؛ اتفاقاتی که دارد میافتد. مثلاً ممکن است شاهد یک ورود زمینی محدود از طرف ارتش اسرائیل به خاک لبنان باشیم. یا ممکن است فراتر از آن نه با اعتماد زیاد اما با درجهای از احتمال شامل حملات هوایی و ترورهای هدفمند در عراق و یمن باشیم؛ یعنی شخصیتهای شناختهشده، مؤثر و مسئول احتمالاً در عراق بعد از انتخابات پارلمانی (بسته به نتیجه انتخابات) و در یمن (بسته به میزان نفوذ و در واقع نشر اطلاعاتی که از یمن وجود دارد) ممکن است شاهد یک سری حملات میدانی باشیم.»
همکاری آمریکا و اسرائیل تا کی؟
این کارشناس مسائل آمریکا ضمن تأکید بر اینکه باید بین «اسرائیل» و «جناح راست اسرائیل» تفکیک قائل شد، افزود: «یکی بحث موجودیت اسرائیل است بهعنوان رژیمی که بخشی از سرزمین فلسطین را اشغال کرده است و همچنین موردحمایت کامل ایالات متحده از هر دولت و هر جریان در آمریکا، چه حزب دموکرات باشد، چه حزب جمهوریخواه، بهویژه جناح راست حزب جمهوریخواه، یعنی همان جناح نومحافظهکار آن است. یعنی اصلاً این گمانه که ممکن است اختلافاتی که بعضاً واقعی هم هستند - نمیخواهم بگویم اختلافات زرگریاند - منجر به کاهش حمایت آمریکا از اسرائیل شود، مطلقاً با واقعیت همخوانی ندارد. نکته بعدی این است که آمریکا در کوتاهمدت، یعنی تا قبل از انتخابات کنگره سال آینده، برای ترامپ بسیار اهمیت دارد که بتواند عربستان را وارد توافق ابراهیم کند. هر سیاستی و هر نقشآفرینی، حتی از طرف بعضی از مقامات رژیم، اگر مخل این هدف ترامپ باشد، با آن مقابله میکند. یعنی مواضع و اظهاراتی که از طرف روبیو، ونس و حتی خود ترامپ درباره مخالفت با الحاق کرانه باختری انجام شد، ناظر به این است که این اقدام را در واقع مخل عضویت عربستان در توافق ابراهیم میدانند. به همین خاطر با آن مخالفت میکنند و در واقع دولت آمریکا، حتی دولت ترامپ و شخص ترامپ، بین منافع راهبردی اسرائیل که از جمله این منافع پیوستن عربستان به توافق ابراهیم و شناسایی اسرائیل از سوی عربستان است و منافع جناح راست اسرائیل که الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی است تفکیک قائل خواهد بود. چون آنها متقاعدند که اتفاقاً مخالفت با الحاق کرانه باختری در واقع به نفع اسرائیل است. این بهخاطر مردم فلسطین نیست که با آن مخالفت میکنند، بلکه به این دلیل است که معتقدند الحاق کرانه باختری امنیت اسرائیل را به خطر میاندازد، موجب انزوای اسرائیل میشود، موجب کاهش مشروعیت بینالمللی اسرائیل خواهد شد و با این امر مخالفت دارند. افزون بر آن، این اقدام منافع آمریکا را نیز در منطقه به خطر میاندازد و چهره آمریکا را بهویژه در میان متحدان عربش مخدوش میکند؛ بنابراین، باید این تفکیک را قائل شد.»
بازار ![]()