پیام سپاهان - روزنامه جوان /متن پیش رو در جوان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سخنان رئیسجمهور در زنجان که همزمان با اولین سالگرد دولت او بود، کسانی را ناامید و دیگرانی را امیدوار کرد. قبل از آن باید بگویم که بسیاری، سخنان دکتر پزشکیان را فاقد اهمیت گفتمانی و نظریهپردازی و حتی بدون اشراف بر مسائل خرد و کلان میدانند. اینان معتقدند پزشکیان، سیاستمداری که صاحب نظریه باشد، نیست و ادعایی هم نداشته، بنابراین موشکافی در سخنان او آنچنانکه در سخنان نظریهپردازان به جزئیات دقت میشود، اشتباه است. دوم اینکه پزشکیان برخلاف کسی مثل احمدینژاد که خودش را ژنرال میدانست و بقیه ابوابجمعی دولت را سرباز، چنین ادعایی ندارد و بیشتر از واگذاری کار به کارشناسان سخن میگوید و در همین جنگ نیز به بهانهای (که صورتی درست، اما نتیجه نادرستی داشت)، دنبال واگذاری قدرت خود به استانداران بود. پس نه آنچنان اشرافی بر کار باقی میماند و نه ایدهای که با آن کار را به پیش ببرد.
من، اما معتقدم دکتر پزشکیان اگرچه گفتمانی با قابلیت صورتبندی مانند نظریههای سیاسی، ندارد، اما یک راهبرد مشخص سیاسی را در پیش روی خود قرار داده و کمتر شده است که از آن تخطی کند، یعنی دعوت مردم و نخبگان برای کنارهمبودن و همدلی و مشارکت در حل مشکلات. این راهبردی است که اگر دولت در پیادهکردن آن موفق شود، نتیجه عالی خواهد داشت. مثلاً در بحث ناترازیها مسئله اول بدمصرفی است نه تولید و این بدمصرفی با مشارکت ملی حل میشود. در این راهبرد، کمتر دیده شده که پزشکیان مانند اغلب رئیسانجمهور قبلی همه مشکلات را بر گردن گذشته بیندازد. در دولت روحانی حمله به گذشته در اوج بود و تمامی مشکلات را میراث دولت قبل میدانستند. در باقی دولتها نیز کمابیش چنین بود و پزشکیان نیز گاهی گلایههایی میکند، اما بسیار کمتر از دیگران. در راهبرد پزشکیان، همراهی با تندروهای هر دو جریان سیاسی هم دیده نشده است. حتی شنیده شده که به برخی افراد پیام میرساند که تندروی نکنند. با اصلاحطلبان هم که مینشیند از آنان میخواهد سراغ تفرقهافکنی نروند. تهدیدها و کوچکشماریهای روزنامهنگاران حامی خودش را هم چندان جدی نمیگیرد، حتی بعید میدانم از آنها باخبر شود. مثل عباس عبدی که به او تا پایان سال مهلت داده است و احمد زیدآبادی که تفاوت پزشکیان با جلیلی را در این میداند که «با جلیلی به ته دره سقوط میکردیم، اما با اتوبوس پزشکیان به صخره میکوبیم». این تهدیدها نیز بیشتر در آرمانهای اصلاحطلبی است نه در نیازهای واقعی ملی. مسائل کلان کشور مانند ناترازیها و گرانیها که در دولت پزشکیان هم در نرخ دلار و هم در هر چیز خریدنی در بازار بین 40 تا 300 درصد گرانی داشته است، کمتر در نگاه «حامیان منتقد» دولت دیده میشود، بلکه مطالبات آنان بیشتر در حول اینترنت و آزادیهای اجتماعی است.
اینها همه موجب شده که برخی حامیانش از او ناامید شوند و برخی غیرحامیانش به او امید ببندند. پزشکیان، اما بهنظر میرسد با آنچه قبلاً میگفت و در زنجان هم تکرار کرد که «تا آخر ایستادهایم و با هم میتوانیم» از هیاهوی فعالان سیاسی دور است. آیا این یک ضعف است یا مزیت؟ برای کل کشور میتواند یک مزیت باشد، اما برای جریانهای سیاسی که میخواهند رئیسجمهور آیینه تمامنمای آنان باشد، مزیتی نخواهد داشت. مثلاً محمدرضا تاجیک گفته است که «پشت ویترین اصلاحطلبی دیگر کالای مفهومی و نظری وجود ندارد. همهچیز قدیمی است. اکنون اصلاحطلبان، جریان اصلاحطلبی را به ابزاری برای رسیدن به قدرت میبینند و امکان اندیشیدن و خلاقیت گفتمانی را از بین بردهاند». این یعنی هیچ امیدی به دولت پزشکیان برای تقویت گفتمان اصلاحطلبی ندارند. هرچند دهها نفر از اصلاحطلبان در سه دهه گذشته گفتند و نوشتند که اصلاحطلبی گفتمان ندارد.
میتوان مانند یک منتقد بدبین گفت آن «مصیبتها» یی که پزشکیان از آن حرف میزند (جنگ، خشکسالی، ناترازی)، برای دولت او دستکم این فایده را داشت که اکنون کمتر کسی از دولت مطالبه اساسی برای عبور از این مشکلات دارد و نوعی کرختی نسبت به وضعیت دشوار اقتصادی پیش آمده است.
اما معتقدم بدترین شیوه حمایت یا نقد دولت همین چیزهایی است که گفته شده و میشود. اینکه از دولت بخواهیم گفتمان اصلاحطلبی را یا آلترناتیو آن را احیا کند، یا هر کمبودی را بر سر او بکوبیم، چه مشکلی را از کشور حل میکند. فقط «جعفر» نیست که با تملقش برای رئیسجمهور زحمت ایجاد میکند، نقد بیجا، حمایت طلبکارانه و بیتفاوتی و کرختی، همگی همان خاصیت تملق را دارد: زحمت اضافه روی دوش دولت. بهتر است همگی ول کنید پزشکیان را!
بازار ![]()
غلامرضا صادقیان