سرمقاله وطن امروز/ سیلی به مکرون و افول سیاست نمایشی
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - وطن امروز / «سیلی به مکرون و افول سیاست نمایشی» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم یاسر فرخپارسا است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در جهان پیچیده سیاست، گاه یک رخداد به ظاهر شخصی، چنان با بار نمادین و لایههای پنهان قدرت درهم میآمیزد که بدل به نشانهای از تحول در ساختارهای کلان میشود. سیلیای که شریک امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه بر صورت او نواخت، اگرچه در سطح اول یک کنش خانوادگی به نظر میرسد اما از منظر نشانهشناسی سیاسی، میتوان آن را بازنمایی فروپاشی نرم اقتدار، تزلزل نظم نمادین لیبرالیسم و زوال مرجعیت رسانهای در تولید تصویر از قدرت دانست.
1- مکرون در طول دوره زمامداری خود کوشیده است چهرهای از «رهبر متمدن غربی» با هالهای از خرد سیاسی، گفتوگومحوری و اقتدار نرم ارائه دهد. این تصویر، همان روایت کلاسیک رهبری در سنت سیاسی غرب است که بر پایه ترکیب کاریزما، عقلانیت و رسانه بنا شده است اما تحولات سالهای اخیر فرانسه، از اعتراضات جلیقهزردها تا ناآرامیهای ناشی از اصلاحات اقتصادی و نژادی، عملا این روایت را متزلزل کرده است. اکنون انتشار ویدئویی که در آن نزدیکترین شخص به مکرون، او را در مقام رئیسجمهور مورد تعرض فیزیکی قرار میدهد، به وضوح شکاف میان «واقعیت عینی» و «روایت رسانهای» را برای افکار عمومی جهان برملا کرده است. در نظریههای رسانهای، بویژه در چارچوب ساختگرایی اجتــــماعی «social constructivism»، اقتدار سیاسی محصول روایتسازی مداوم در بستر رسانههاست. هنگامی که واقعیت ثبتشده در دوربین، بر این روایت غلبه میکند، نهفقط یک چهره، بلکه نظامی از بازنماییها فرومیریزد. سیلی پارتنر مکرون را میتوان در این چارچوب، لحظهای بحرانی در «اقتصاد نمادین قدرت» دانست.
2- اگر تا دیروز افول نظم لیبرال عمدتاً از منظر تهدیدهای بیرونی - مانند چین، روسیه یا مهاجرت - تحلیل میشد، اکنون نشانههای فروپاشی از درون ساختار اجتماعی و روابط انسانی رهبران آن بروز یافته است. در دستگاه نظری روابط بینالملل، بویژه در سنت انتقادی (critical IR theory)، مشروعیت یک نظم جهانی، بیش از آنکه از قدرت نظامی یا اقتصادی ناشی شود، به انسجام درونی گفتمان قدرت آن وابسته است. وقتی اقتدار رهبر سیاسی، نه در میدان دیپلماتیک، بلکه در نزدیکترین حوزه اجتماعی (خانواده) به چالش کشیده میشود، این به منزله فروریختن بستر مشروعیت درونی آن نظم است.
3- در عصر انفجار اطلاعات، آنچه فرومیریزد، صرفاً یک چهره سیاسی نیست، بلکه اقتدار رسانهای در مهار روایت است. نظریههایی چون «جامعه نمایش» گی دبور یا تحلیل ژان بودریار از وانمایی (Simulacrum) بر این نکته تأکید دارند که قدرت مدرن بیش از آنکه با کنش فیزیکی اعمال شود، از طریق بازنمایی تصویری استمرار مییابد. در چنین بستری، یک سیلی میتواند آنچنان در لایههای بازنمایی خلل ایجاد کند که تمام برند اقتدار، از درون متلاشی شود. مهمتر آنکه این ضربه نه از سوی مخالفان سیاسی یا معترضان خیابانی، بلکه از درونیترین دایره عاطفی قدرت وارد شد. در بسیاری از جوامع غربی، از جمله فرانسه، میزان مشارکت سیاسی در حال کاهش و بیاعتمادی نسبت به ساختارهای رسمی در حال افزایش است. شکاف روزافزون میان نخبگان سیاسی و تودهها و فروکاسته شدن ارزشهایی چون آزادی و پیشرفت به شعارهای بیمحتوا، حاکی از زوال تدریجی سرمایه نمادین دموکراسیهای لیبرال است. سیلی پارتنر مکرون، در این معنا نه یک استثنا، بلکه بازتاب تصویری از بحرانی گستردهتر است که بسیاری از جوامع غربی درگیر آن هستند.
بازار ![]()
4- تجربه تاریخ، از روم باستان گرفته تا شوروی و انگلستان دوران پسااستعمار، نشان میدهد نظمهای امپراتوری، غالباً نه از جنگهای بیرونی، بلکه از زوال درونی در حوزههایی چون خانواده، نخبگان و گفتمان اقتدار فرومیپاشند. اکنون لیبرالیسم غربی نیز با نشانههایی از این فرسایش درونی مواجه شده است. وقتی نهاد خانواده - که به نوعی آیینهای از ساختار سیاسی است - اقتدار را به چالش میکشد، این تنها به معنای بروز یک اختلاف شخصی نیست، بلکه نشانهای است از پایان کارکرد قدرت در ساخت انسجام اجتماعی و حتی روانی.
5- واکنشهای جهانی به این حادثه در فضای مجازی، فراتر از شوخی و تمسخر بود. بسیاری از کاربران، بویژه در جهان عرب، این سیلی را «سیلی به استعمارگر دیروز» تعبیر کردند؛ نمادی از تحقیر طبقه نخبه و گسست میان ظاهر و باطن قدرت. در واقع، این بازتاب گسترده نشان میدهد مفهوم اقتدار در حال بازتعریف است. در دورهای که مشروعیت بر پایه صداقت، انسجام و اعتماد بنا میشود، سیاستمداری که حتی در خانه خود فاقد این مؤلفههاست، نمیتواند حامل اقتدار فراملی باشد.
6- در نهایت، شاید مهمترین نکته ماجرا این باشد که سیاست امروز، سیاست مدیریت تصویر است. در فضای رسانهای متکثر و تعاملی، هر کنش و واکنشی میتواند در کسری از ثانیه به جهانیان منتقل شود. اتاقهای بسته دیگر کارکرد سابق را ندارند. شفافیت رادیکال و لحظهای، سیاستمداران را در برابر آسیبپذیرترین حالت قرار داده است. آنان که اقتدار خود را بر پایه رسانهها بنا نهادهاند، دقیقا به واسطه همان رسانهها ضربه میخورند. سیلی به مکرون، گواه این واقعیت است: رسانه دیگر نمیتواند واقعیت را مهار کند، بلکه خود بدل به میدان تقابل واقعیت و روایت شده است.
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/967918/