نماینده مجلس ششم: ریشه اصلاحطلبی در جامعه قویتر شده است
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
احسان انصاری| 28 سال از دوم خرداد 1376 گذشت و امروز کشور در شرایطی قرار دارد که بسیاری از اهداف اصلاحطلبانه و تحولخواهانه مانند آزادی، قانونگرایی، صلح با جهان و کرامت انسان از ارزش اولیه فاصله گرفتهاند.
در واقع هفتمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران در دوم خرداد 1376 درحالی برگزار شد که به عنوان یک رویداد سیاسی و اجتماعی هم در داخل کشور و هم در عرصه بینالملل مورد توجه قرار گرفت و به صورتهای گوناگون تفسیر و رویداد مهمی در منطقه و جهان تلقی شد. علت اصلی توجه جهانی به این انتخابات در واقع غیرمنتظره بودن حضور گسترده مردم و نتایج آن بود. انتخاب خاتمی در 2 خرداد سال 76 دوره جدیدی در سیاست ایران بود و جنبشی که از دل این قضیه آغاز شد جنبش دوم خرداد نامیده شد. از اصلیترین ویژگیهای دوم خرداد قانونگرایی با تأکید بر احیای قانوناساسی بود. شعار ابتدایی و اصلی محمد خاتمی نیز اجرای قانوناساسی بود که از درون این شعار و هدف، اصلاحات اساسی نیز با توجه به اصول مطرح در قانوناساسی تحقق مییافت. پیروزی خاتمی عملاً فصل جدیدی از تاریخ جمهوری اسلامی را رقم زد. فصل جدیدی که نشانه اصلی آن پویایی فضای سیاسی و البته امید به تغییر و بهبود وضعیت کشور برای اکثریت ایرانیان بود. «آرمان ملی» به بهانه این روز تاریخی با حجتالاسلام حسین انصاریراد رئیس کمیسیون اصل90 مجلس ششم و یکی از اصلاحطلبان پیشرو و برنده «قلم طلایی آزادی»، برای دفاع از آزادی بیان، گردش آزاد اطلاعات و آزادی اندیشه گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*در حالی که 28 سال از دوم خرداد 76 میگذرد آیا در این مدت جریان اصلاحات توانست به اهداف خود دست پیدا کند و یا در مسیر خود ناکام ماند؟
دوم خرداد 76 فرصت بزرگ و مهمی بود که متأسفانه به دلایل مختلف از دست رفت. هر چند معتقدم ما پس از انقلاب سال 57 فرصتهای زیادی برای توسعه و پیشرفت داشتیم که در نهایت از دست رفت که امروز در نقطهای قرار گرفتهایم که شرایط زندگی برای مردم سخت شده است. دوم خرداد فرصت مغتنمی بود که میتوانست مسیر حرکت کشور را هم در زمینه سیاست داخلی و هم سیاست خارجی در مسیر درستی قرار بدهد. در دوم خرداد رئیسجمهوری در ایران روی کار آمد که توانسته بود اعتماد جهان و منطقه و شرق و غرب را به خود جلب کند و به همین دلیل ما درشرایطی قرار گرفته بودیم که میتوانستیم تعامل سازندهای با جهان داشته باشیم. آقای خاتمی صداقت، نجابت، عقلانیت و سعه صدری داشت که میتوانست با کشورهای جهان، منطقه، غرب و شرق رابطه خوبی داشته باشد. از سوی دیگر تحولات داخلی در کشور نیز از دوم خرداد آغاز شد که از جمله مهمترین آنها آزادی مطبوعات، احزاب، زنان و توجه به توسعه سیاسی در کشور بود. قانونگرایی و توجه به قانون مولفه مهم دیگری بود که در دولت اصلاحات در دستور کار قرار گرفت و اگر ادامه پیدا میکرد دستآوردهای مهمی برای کشور به وجود میآمد. مهمترین مولفه برای مدیریت کشور اعتماد به مدیریت کشور است که در زمان آقای خاتمی و دولت اصلاحات در کشور بسیار بالا بود و مردم به مدیریت کشور اعتماد داشتند.
*پس از دولت اصلاحات این اعتماد به مدیریت کشور در چه وضعیتی قرار گرفت؟
دولت احمدینژاد که پس از دولت آقای خاتمی روی کار آمده بود همه این اعتماد را از بین برد و با بیتوجهی به قانون و قانونگرایی فضای سیاسی کشور را تغییر داد و اجازه نداد که کشور در مسیر صحیح خود قرار بگیرد. البته احمدینژد به تنهایی این کار را نکرد و حامیانی داشت که به او کمک میکردند. نکته مهمی که درباره دوم خرداد وجود دارد این است که ریشه گفتمان اصلاحات متصل به مشروطیت و اراده ملت است. البته پروسه اصلاحات متوقف نشده و تا به امروز نیز ادامه داشته است. هر چند در این زمینه با محدودیتهای زیادی نیز مواجهه بوده اما کارکرد خود را حفظ کرده و در بزنگاههای مختلف این کارکرد را نشان داده است. مجلس ششم رکن مهم و تأثیرگذار گفتمان اصلاحات بود که موفق شده بود اعتماد داخلی و خارجی را با خود همراه کند و به یک مجلس موثر در تصمیمگیریهای کشور تبدیل شده بود. شرایط به شکلی بود که وزرا و مدیران دولتی روی مجلس ششم و دیدگاههای تخصصی و کارشناسی که داشت حساب باز کرده بودند و آن را موثر میدانستند. در واقع ما در فردای دوم خرداد با فرصت بزرگی در کشور برای تحول مواجه بودیم که برخی اجازه ندادند از این فرصت استفاده شود و در نهایت کشور را به مسیری هدایت کردند که خواست مردم نبود. انتخابات مجلس هفتم و ردصلاحیت گسترده نمایندگان مجلس ششم یکی از همین اقدامات بود که آغاز افول کیفیت مجلس نیز به شمار میرود و پس از آن مجلس در وضعیتی قرار گرفت که دیگر در رأس امور قرار نداشت و بلکه در زمینههای مختلف تأثیرگذاری خود را از دست داد. مجلسی که امروز در کشور وجود دارد هیچ شباهتی به یک مجلس کارآمد که بتواند مشکلات مردم را حل کند ندارد و بلکه به دست خود مشکلات جدیدی نیز برای کشور به وجود میآورد.
آقای روحانی اصلاحطلب نبود و چنین ادعایی نیز نداشت. ایشان یک رئیسجمهور محافظهکار بود که با حمایت اصلاحطلبان به ریاست جمهوری رسید اما مصالح عام را چندان بر مصالح خاص مقدم نمیدانست
*در واقع تغییر مسیر اصلاحات از بیرون از گفتمان اصلاحات صورت گرفت؟
در داخل گفتمان اصلاحات نیز چالشهایی وجود داشت که در انتخابات ریاست جمهوری سال84 تبلور بیرونی پیدا کرد. با این وجود آنچه باعث شد گفتمان اصلاحات از اهداف خود دور شود محدویتها و فشارهای بیرونی بود که شرایط را سخت کرد. در انتخابات مجلس هفتم اغلب چهرههای اصلاحطلب رد صلاحیت شدند که از همین زمان باب رد صلاحیتهای گسترده در کشور باز شد و در انتخابات بعدی نیز این روند ادامه پیدا کرد. جریان راست نیز اهرم اصلی رد صلاحیت اصلاحطلبان بود و به وسیله نهادهایی که در اختیار داشت اجازه نمیداد اصلاحطلبان در صحنه تصمیمگیری کشور حضور داشته باشند. محدودیتها اما روزبهروز بیشتر شد و کار به جایی رسید که در برخی انتخابات در جمهوری اسلامی تنها یک جریان حضور داشت و دیگر خبری از اصلاحطلبان نبود. در واقع در چنین شرایطی جریان راست از بین خودشان افرادی را توسط حامیانشان انتخاب میکردند به به بهارستان یا پاستور میفرستادند و جریان اصلاحات به صورت کلی خانهنشین شده بود. فشارها به گفتمان اصلاحات به اندازهای بود که دست رئیسجمهور را بستند و رئیسجمهور را به یک تدارکچی تقلیل دادند.
*چرا اصلاحطلبان نتوانستند برای این چالشهایی بیرونی که به گفتمان اصلاحات تحمیل میشد راهکار موثر پیدا کنند؟
اصولگرایان رادیکال قدرت را قبضه کرده بودند و چنین اجازهای نمیدادند. البته پس از دولت اصلاحات در مقاطعی کشور دوباره با گفتمان اصلاحات به مسیر خود ادامه داد که این وضعیت به صورت خاص در دولت آقای روحانی وجود داشت. البته آقای روحانی اصلاحطلب نبود و چنین ادعایی نیز نداشت. ایشان یک رئیسجمهور محافظهکار بود که با حمایت اصلاحطلبان به ریاست جمهوری رسید اما مصالح عام را چندان بر مصالح خاص مقدم نمیدانست. در واقع آقای روحانی مصالح خاص را با احتیاط بر مصالح عام ترجیح میداد. اتفاق دیگری که در این زمینه رخ داد این بود که آقا روحانی در دولت دوم خود تسلیم اراده جریان راست شد. با همه این اوصاف من معتقدم ریشه جریان اصلاحطلبی هر روز در جامعه ما قویتر و راسختر شده است. تحرکات و جنبشهایی که پس از دوم خرداد شکل گرفته، همه محصول گفتمان اصلاحطلبی بود. در شرایط کنونی نیز دولت آقای پزشکیان محصول گفتمان اصلاحطلبی است. اصلاحطلبی از بین نرفته و هیچ گاه نیز از بین نخواهد رفت. امروز میتوان اصلاحطلبی را در خیابانهای کشور و نوع پوشش و رفتار جوانان و زنان مشاهده کرد. همه این مسائل دستآوردهای گفتمان اصلاحطلبی بوده است. مذاکرات ایران و آمریکا که آغاز شده نیز ریشه در گفتمان اصلاحطلبی دارد. من معتقدم در نهایت اصلاحطلبی در ایران پیروز خواهد شد.
*در طول این28 سال چه نقدهایی به درون گفتمان جریان اصلاحات وارد میدانید؟
در انتخابات مجلس هفتم اصلاحطلبان کوتاهی کردند و نباید به این راحتی صحنه را خالی میکردند. من معتقدم اصلاحطلبان نباید تن به انتخاباتی میدادند که اغلب چهرههای دلسوز کشور را رد صلاحیت کرده بودند. در جلسه شبانهای که اصلاحطلبان پس از تحصن نمایندگان مجلس برگزار کردند نیز من به صراحت عنوان کردم که نباید زیربار چنین وضعیتی رفت و نباید اجازه داد رد صلاحیتهای گسترده در کشور به یک امر عادی تبدیل شود. با این وجود برخی از بزرگان جریان اصلاحات که من به احترام نام آنها را ذکر نمیکنم به همراه برخی محافظهکاران درون جریان اصلاحات تن به چنین انتخاباتی دادند. من معتقدم نبرد برای آزادی و قانونگرایی تا به امروز در کشور ادامه پیدا کرده است. در چنین شرایطی جریان راست رادیکال شکست خواهد خورد و اصلاحطلبی در نهایت پیروز خواهد شد.
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/967409/