يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴

سیاسی

سرمقاله هم میهن/ برنده قطعی گفت‌وگوهای مسقط

سرمقاله هم میهن/ برنده قطعی گفت‌وگوهای مسقط
پیام سپاهان - هم میهن / «برنده قطعی گفت‌وگوهای مسقط» عنوان یادداشت روز در روزنامه هم میهن است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: آیا مذاکرات ترامپ و پوتین به نتیجه خواهد ...
  بزرگنمايي:

پیام سپاهان - هم میهن / «برنده قطعی گفت‌وگوهای مسقط» عنوان یادداشت روز در روزنامه هم میهن است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
آیا مذاکرات ترامپ و پوتین به نتیجه خواهد رسید؟ واقعیت این است که کسی نمی‌داند. بستگی دارد به این که طرفین دنبال چه باشند و آیا آنچه می‌خواهند تناسبی با قدرت‌شان دارد یا خیر؟ سوالات مهم دیگری هم در حاشیه می‌توان طرح کرد. اگر ما بودیم چه رفتاری می‌کردیم؟ چرا زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین غایب است؟ به نظر ما زلنسکی در برابر این مذاکرات چه باید انجام دهد؟
خیلی ساده بگوید که روسیه باید عذرخواهی کند و تمام سرزمین‌های اشغالی از جمله شبه‌جزیره کریمه و تمام استان‌های شرقی و جنوب شرقی اوکراین را تخلیه کند و خسارت جنگی هم بپردازد و ما هم مستقل هستیم و می‌خواهیم عضویت ناتو را بپذیریم و به روسیه هم مربوط نیست.
بازار
در واقع، این سیاستی است که اوکراینی‌ یکپارچه و قدرتمند در برابر حمله به خاک‌ خود باید اتخاذ کند. این موضع منطقی برای یک دولت ملی در اوکراین است. ولی روسیه چطور؟ آن هم استدلال‌های خود را دارد که در سخنرانی اوایل جنگ اوکراینِ پوتین به‌خوبی منعکس شده است.
به‌علاوه، یک قدرت هسته‌ای که نمی‌باید چنین شکستی بخورد. شاید پیروز نشود؛ ولی شکست افتضاح‌آمیز هم سخت است. پس طرفین باید آن قدر بجنگند تا دست به اتم شوند؟ از سوی دیگر، روسیه باید بگوید که به آمریکا چه ربطی دارد که دخالت کند؟ آمریکا هم آنقدر کمک به اوکراین می‌کند که جنگ فرسایشی شود.
بدیهی است که بهترین کار را دو طرف کردند. هم روسیه پذیرفت که طرف اصلی دعوا آمریکاست و هم اوکراین متوجه بود که بدون حضور ایالات‌متحده قادر به رسیدن به صلح نیست فقط می‌توان قیمت منصفانه‌ای برای صلح تعریف کرد. از سوی دیگر، تقابل ر‌وسیه با غرب به‌ویژه با آمریکا را می‌دانیم.
از دوران جنگ سرد و اکنون که به شکل دیگری درگیر هستند. ولی هیچگاه این دو کشور گفت‌وگو را قطع نکردند؛ چون می‌دانند که در غیاب گفت‌وگو، جهل و ناآگاهی بر روابط طرفین حاکم خواهد شد. در واقع، گفت‌وگو حتی از نوع تلخ آن نیز موجب تسهیل روابط و بهبودی در فهم متقابل می‌شود. طبیعی است که این گفت‌وگوها در همه سطوح کارکردهای گوناگونی دارد؛ حتی اگر طرفین به نتیجه نرسند. حداقل نتیجه گفت‌وگو این است که برای مردم خود حجت را تمام می‌کنند و به جهان نیز این پیام را مخابره می‌کنند که ما سعی خود را کردیم که تفاهم و ‌توافق کنیم، ولی نشد یا تقصیر طرف مقابل بود.
به‌طورکلی، حتی اگر یک طرف ماجرا نخواهد توافق کند، باز هم باید با تمام قوا طرفدار گفت‌وگو‌ شود. چون عدم گفت‌وگو فقط دو معنی دارد. یا آنقدر موضع گفت‌وگوکننده بالاست که طرف مقابل را به پشیزی حساب نمی‌کند و معتقد است باید بدون قید و شرط تسلیم شود. یا آنکه در موضع ضعف قرار دارد و قادر به گفت‌وگو‌ نیست. از این منظر، اگر به تجربه مذاکرات اخیر ایران و آمریکا نیز بنگریم، خواهیم دید که اتفاقاً برنده مطلق گفت‌وگوهای بی‌نتیجه مسقط، ایران بود.
می‌توانستیم آن گفت‌وگوها را از ابتدا رد کنیم. طبیعی است که چنین کاری تجاوز رژیم اسرائیل و ایالات متحده را هم در ذهن جهانیان و حتی در ذهن مردم داخل گریزناپذیر می‌نمود. یک لحظه تصور کنید آن گفت‌وگوها را رد می‌کردیم و قطعاً هم جنگ می‌شد. در این صورت، همه می‌گفتند اگر گفت‌وگو را پذیرفته بودید، جنگ نمی‌شد و امروز حکومت تحت‌فشار برای پذیرش تقصیر به دلیل نپذیرفتن گفت‌وگو و کوتاهی کردن در اجتناب از جنگ بود.
این قاعده همیشه و درهمه‌حال از جمله همین امروز هم برقرار است. از ابتدا باید چند چیز را درباره گفت‌وگوی سیاسی دانست. اول؛ چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم و چه تفاهم کنیم، در نهایت راهی جز گفت‌وگوی مستقیم نداریم.
دوم؛ هیچ تضمینی برای موفقیت گفت‌وگو‌ وجود ندارد. سوم؛ قرار نیست گفت‌وگو ذهن حکومت و جامعه را از مسائل اساسی منحرف کند و دچار خطا شوند.
چهارم؛ گفت‌وگو به منزله پایان راه نیست بلکه آغاز یک راه است، به شرطی که هدف حل مسئله و نه مثل دوران مسئولیت سعید جلیلی برای نمایش باشد.
پنجم؛ گفت‌وگوها تا حدی که به اصل آن لطمه نزند، باید شفاف باشد و اطلاع‌رسانی شود.
هفتم؛ گفت‌وگو نه جانشین قدرت نظامی است و نه جانشین قدرت سیاسی و اقتصادی؛ دیپلماسی و گفت‌وگو توان کشور را در بازتاب دادن این قدرت‌ها نشان می‌دهد.


نظرات شما