استقلالخواهی و استثناگرایی؛ نگاهی به دویست و پنجاه سالگی آمریکا
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - اطلاعات /متن پیش رو در اطلاعات منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سید محمدکاظم سجادپور| ایالات متحده آمریکا، در 4 ژوئیه (13 تیرماه) وارد دویستوپنجاه سالگی تأسیس خود به عنوان کشوری مستقل شد. در چهارم ژوئیه که به روز استقلال معروف است، آمریکاییها، هر ساله آن را جشن میگیرند. اما جشن امسال، که توأم با راهپیماییها و رژههای نظامی بود، با سالهای پیشین تفاوتهای قابل ملاحظهای داشت.
یکی از تفاوتها، نمایش هواپیماهای نظامی بود که در عملیات تجاوزکارانه ایالات متحده علیه تأسیسات هستهای کشور ما شرکت داشت. کاخ سفید از خلبانان آمریکایی که در عملیات مشترک رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران شرکت کرده بودند، به همراه خانوادههای آنها دعوت کرده بود و ترامپ در سخنرانی هیجانی خود به آن عملیات که علیه استقلال کشور ما بود پرداخت و آن را نشانه بازیابی عظمت آمریکا توصیف کرد. اعلامیه استقلال آمریکا که در 4 ژوئیه 1776، در میان جنگی سنگین که از آن با عنوان جنگهای انقلابی یاد میشود، آمریکا از امپراتوری انگلیس، اعلام جدایی کرد و به استقلال خود بها داد و بالید.
حال نقض استقلال کشوری مانند ایران را در روز استقلال خود را مایه مباهات میداند. این تناقض کمی نیست. چگونه میتوان این موضوع و دوگانگی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ در پاسخ باید ابتدا استقلالگرایی آمریکا در حدود دویست و پنجاه سال پیش را مرور کرد و سپس به استثناگرایی حاکم بر آمریکا پرداخت و سپس آنچه که از آن میتوان با عنوان استثناگرایی مضاعف نامید یعنی توهم استثنایی بودن ترامپ از خودش، مورد بررسی قرار داد.
انقلاب آمریکا علیه سلطه انگلیس در دویست و پنجاه سال پیش و به پیروزی رسیدن آن در 1776، از دیدگاه پژوهشی، انقلابی جدی، استقلالگرایانه و البته خونین بود. داستان از این قرار بود که سیزده مستمرهنشین انگلیسی در شرق آمریکا، علیه لندن شوریدند. شورش علیه پادشاه انگلیس بود.
در اعلامیه استقلال آمریکا از او به عنوان طاغوت یاد شده است. هرچند که فرانسه، کمکهایی به انقلابیون آمریکایی در چارچوب تنشها و رقابتهای خود با انگلیس کرد، اما تنش اصلی بین این سیزده مستعمرهنشین بود که جدایی و استقلال از لندن را طلب میکردند و البته پادشاه انگلیس به راحتی به خواست آنها تن نداد و در حقیقت در روندی از زد و خودروهای نظامی، مستعمرهنشینها توانستند خواست خود را بر انگلیس تحمیل کنند.
اعلامیه استقلال آمریکا حاوی نکات مهم حقوقی منجمله حقوق اولیه انسانی و حق تعیین سرنوشت و حق اداره امور به دست مردمان و نه بیگانگان است. تاریخ انقلاب آمریکا، بسیار پرنشیب و فراز و البته آموزنده میباشد. اما آنچه در این 250 سال، در صحنه عملی در رفتار آمریکا رخ داده حائز اهمیت میباشد. آمریکای مستعمرهنشین، به مرور سیر افزایش قدرت را طی کرد و با انواع نبردها و کشمکشها از 13 ایالت به 50 ایالت و نهایتاً از قدرتی محدود، ابتدا به قدرتی قارهای و بعد از جنگ دوم جهانی، تبدیل به قدرتی بینالمللی شد.آنچه که در سیر قدرتگیری آمریکا قابل توجه میباشد، باور به استثناگرایی است. البته هر کشوری، به لحاظ تاریخی، جغرافیایی، انسانی، سیاسی و سایر ابعاد زندگی اجتماعی، دارای ویژگیهای استثنایی میباشد
اما آنچه که استثناگرایی آمریکایی را متفاوت از استثناگرایی عمومی میکند، آن است که چون آمریکا، قدرتمندتر از دیگران میباشد، لذا از قواعد، قوانین و هنجارها و رعایت آنها در عرصه بینالمللی مستثنی است و جالب آنکه قواعد و هنجارهایی که خود آمریکا، چه از نظر داخلی و منعکس شده در اعلامیه استقلال و چه از نظر بینالمللی که در منشور سازمان ملل، در پیدایش و پرورش آنها نقش داشته، توسط آن کشور زیر پا گذاشته شده و میشود. باور به این استثناگرایی، البته برای آمریکا، بسیار پرهزینه بوده و به فرسایش توان همهجانبه آن کشور، مخصوصاً از نظر احترام و اعتبار بینالمللی انجامیده است. از بمبارانهای گسترده ویتنام در دهه 60 و 70 میلادی، تا اشغال نظامی افغانستان و عراق در آغاز هزاره بیستویکم میلادی، باور بر استثناگرایی، علیرغم تخریبهای فراوان، حتی به باور پژوهشگران آمریکایی، تأمینکننده منافع آمریکا نبوده است.
در کنار این باوری که بدان اشاره شد، در حال حاضر، آمریکا، دارای رئیس جمهوری است که در نظر کارشناسان آمریکایی، خود را استثنایی میبیند. باوری دارد که او کارهای کرده و میکند که از عهدۀ هیچ رئیس جمهوری در تاریخ آمریکا برنیامده است. استیفن والتز، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد، در ستون هفتگی خود در درگاه «سیاست خارجی» نوشت که آنچه که ترامپ با همکاری نتانیاهو علیه ایران انجام داد، برای ارضای حس خودبزرگبینی است.
باور و پندار استثنایی بودن به معنای گذر از چارچوبهای متعارف، بیتردید یکی از چالشها و کاستیهای اساسی آمریکاست که نه فقط در تضاد با ارزشهای جهانی قرار دارد، بلکه با متن و روح، بیانیهها و اعلامیههای انقلابیون آمریکایی در 250 سال پیش در تعارض است.
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/973136/