سرمقاله فرهیختگان/ ره افسانه زدند
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - فرهیختگان / «ره افسانه زدند» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم سیدمهدی طالبی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
او سعی میکند متفاوتتر از دیگر رؤسایجمهور آمریکا به نظر برسد، اما صرفاً نوع «رُکتر» و «پرسروصداتر» آنهاست. مطالبی را که دیگران در لفافه میگفتند یا در رفتار نشان میدادند، او به صراحت میگوید. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در دوره نخست ریاستجمهوری خود دو عبارت را درباره دولتهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس و به طور ویژه عربستان سعودی به کار برد که در حال حاضر نیز بر اساس آن در حال حرکت است. او به ریاض به عنوان نماد دولتهای ثروتمندشده عربی، «گاو شیرده» گفت و از سوی دیگر اعلام کرد بدون حمایتهای آمریکا، آنها چند روزی بیشتر دوام نمیآورند.
این مسئله را دیگران نیز گفته و تکرار کرده بودند؛ اما ترامپ آنقدر با جدیت این مسئله را گفت که پس از آن برخی معتقد بودند در صورت خروج آمریکا از منطقه، دولتهای عربی برای جایگزینی این خلأ باید به سمت ایجاد ائتلاف نظامی با رژیم صهیونیستی حرکت کنند تا بتوانند باقی بمانند. رژیم صهیونیستی، موجودیتی که چشم طمع به تمامیت ارضی، امنیت و استقلال دولتهای منطقه دارد، با این استدلال میرفت تا به بهانه حفظ امنیت، دولتهای عربی را تحت سلطه بگیرد. درحقیقت این ادعا برای صهیونیستها همانند اسب تروآ، آنها را وارد کشورهای عربی کرده و سپس تلآویو بر این دولتها مستولی میشد. نقشه مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تسلط بر دولتهای عربی چیزی مهمتر از القای هراس نداشت؛ آنها وجود ندارند اگر آمریکا دست خود را از پشتشان بردارد. این ادعا اما دروغ بودنش از جهات بسیاری ثابت شده است. ساکنان غزه در محاصره و بدون تجهیزات، 19 ماه در برابر ارتش رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش مقاومت کردهاند. آمریکا نه تنها در کنار، بلکه در مقابل این مردم بیپناه و اندک صفآرایی کرده است.
در قالب همین جنگ و در قطعهای مجزا از منطقه، مردم یمن نیز در برابر آمریکا و غرب قرار گرفته و به تازگی شکستی جدی بر پیکره واشنگتن وارد کردهاند. این شکست باعث شده تا «ترکیب برنده» آمریکا برای پیروزی در جنگها، نقش بر آب شود. آمریکا از جنگ جهانی دوم برای نابودی قطعی حریف، بر دو عنصر «بمبافکنهای نفوذگر» و «ناوهای هواپیمابر» متکی بوده است. در جنگ جهانی دوم بمبافکنهای بی-29 بالاتر از اوج ارتفاع پروازی جنگندههای ژاپنی، بدون آنکه دچار مزاحمتی شوند، خاک این کشور را به توبره کشیده و ناوهای هواپیمابر نیز نزدیکی قوای زمینی آمریکایی به خاک دشمن را تضمین میکردند. این ترکیب اما با شکست بمبافکن بی-2 و عقبنشینی ناگزیر ناو وینسون بر باد رفت تا آمریکاییها پس از هشت دهه به دنبال راهی جدید بگردند. اگر از غزه تا یمن بدون آمریکا و در جنگ با این کشور، ساکنان، ملتها و دولتها از بین نمیروند، چرا دیگران بدون واشنگتن باید نگران سقوط فوری باشند.
بازار ![]()
الگوی وابستهساز آمریکایی چگونه کار میکند؟
آمریکا ادعا دارد بدون حمایتش از برخی دولتهای منطقه، آنها به سرعت از بین میروند. راهکار واشنگتن برای استمرار حمایت امنیتی خود از این دولتها، جریان مداوم پول است.
بر مبنای این ادعا و القای حاکمیت آمریکا، دولتهای منطقه در ازای سرمایهگذاری در این کشور و خرید کالا از آن، منافعشان با منافع واشنگتن گره خورده و درنتیجه کاخ سفید مجبور خواهد بود در صورت گرفتاریشان، به کمک آنها بشتابد. طبق استدلال آمریکا هیچ کشوری اراده و توان چنین کاری را جز آنها ندارد؛ نه روسیه، نه چین و نه اروپا در صورت حمله همسایگان دولتهای عربی به آنها قادر به دفاع از این کشورها نیستند. با وجود چنین ادعایی اما دولت آمریکا نه تنها واکنش چندانی نسبت به گرفتاریهای نظامی و امنیتی این کشورها نشان نداده، بلکه از آنها برای رفع گرفتاریهای خودش استفاده کرده است. اگر در مواردی آمریکا در ظاهر به کمک این دولتها شتافته، این اقدام در راستای منافع پررنگ خودش بوده است. این درحالی است که تمام تحولات ضدامنیتی رخداده برای دولتهای عربی، تهدید مستقیمی برای آمریکا نیست و این کشور از ورود به آنها خودداری میکند.
چرا الگوی ترامپ در مسیر شکست است؟
دولتهای منطقه دریافتهاند بدون آمریکا میتوان باقی ماند و در ازای حمایت امنیتی این کشور نباید مبالغ کلانی پرداخت کرد. هرچند ترامپ در روزهای اخیر با توجه به سفر به حاشیه جنوبی خلیج فارس ادعا دارد بیشترین سود را در تاریخ آمریکا به دست آورده است، اما نباید هرآنچه او گفت باور کرد. ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود نیز مدعی بود در قراردادی بیسابقه، 400 میلیارد دلار از سعودیها دریافت کرده است، درحالیکه این مبلغ صرفاً در قالب تفاهمنامه و نقشه راه مورد توافق قرار گرفته بود. از سوی دیگر بخش بزرگی از آن به مذاکرات در دولت قبل، یعنی دولت باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا مربوط میشد.
درحال حاضر نیز نمیتوان ادعاهای ترامپ را پذیرفت. دولتهای عربی نمایشی ویژه برای او برپا کردند، اما به نظر میرسد این نمایش بیشتر مانوری برای رهایی از فشارهای او بوده است. با این حال همانگونه که در درک آمریکا از منطقه تغییراتی حاصل شده، دولتهای منطقه نیز دچار تحولاتی شدهاند.
1- افزایش درک از ناامنسازی منطقه توسط آمریکا
برای دولتها ثابت شده حضور آمریکا در منطقه و استقرارش درخاک آنها میتواند به مایه ناامنی تبدیل شود. دولتها درک کردهاند آمریکا در پشت تلاش ظاهریاش برای حفظ امنیت منطقه به طور مداوم به آن ناامنی تزریق میکند. ویرانی عراق، سوریه، لبنان، لیبی و سودان و ادامه تنشها در افغانستان از نظر آنها دور نمانده است. همراهی ظاهری برخی با آمریکا لزوماً به معنای عدم درک اهداف این کشور نیست؛ چه اینکه مصر علیرغم همراهی با آمریکا به خوبی از نیات این کشور برای ویرانی خود آگاه است.
2- کمک به رژیم صهیونیستی تهدیدکننده تمامیت ارضی کشورهای منطقه
آمریکا از خاک و امکانات دولتهای منطقه برای حمایت از ماشین جنگی رژیم صهیونیستی استفاده میکند که آشکارا تهدیدهایی ارضی علیه دولتهای عربی به ویژه عربستان ابراز داشته است. سیر روابط امارات با آمریکا و رژیم صهیونیستی یکی از مواردی است که میتواند به خوبی زیان دیدن را نشان دهد. اماراتیها در اواخر دهه 1990 برای دستیابی به جنگندهای با برد بالا جهت حمله به عمق خاک دشمن، سه میلیارد دلار روی طراحی مخازن سوخت تطبیقی جنگندههای اف-16 سرمایهگذاری کردند. جالب آنکه پس از تکمیل طرح، زودتر از خود اماراتیها به عنوان سرمایهگذار، رژیم صهیونیستی از جنگندههای اف-16 با مخازن سوخت تطبیقی بهره برد و آنها را با اولویتدهی آمریکا در اختیار گرفت. با سرمایهگذاری اماراتیها، آنها میتوانستند از لحاظ نظری به عمق کشورهای دشمن خود حمله کنند، اما در عمل این کار دشوار بود، زیرا اماراتیها در حجم مناسبی به سلاحهای ضدتشعشع برای سرکوب پدافند هوایی دشمن مجهز نشده بودند. از سوی دیگر با وجود برد مناسب اف-16، این جنگندهها علیرغم ورود به خاک دشمن، به دلیل افزایش تراکم سامانههای پدافندی در نزدیکی اهداف، باید این هدفها را با سلاحهای دورایستا یا دوربرد مورد اصابت قرار میدادند.
به عبارتی دیگر اف-16های اماراتی میتوانستند وارد عمق خاک دشمن شوند، اما قادر نبودند اهداف حیاتی آنها در پایتخت یا پایگاهها را بمباران کنند، زیرا در اطراف این اهداف رینگهای پدافندی متعددی وجود داشت. راهکار حل این مسئله نیز نصب موشکها و بمبهای دورایستا بود. درحالیکه اماراتیها پس از رژیم صهیونیستی به جنگندهای که در آن سرمایهگذاری کرده بودند، دست یافتند اما این رژیم صهیونیستی بود که به دلیل تجهیز به سلاحهای ضد رادار و تسلیحات دوربرد میتوانست در حملات دوربرد از آنها بهره گیرد. با توجه به فروش 100 جنگنده اف-16آی به رژیم صهیونیستی، این کشور توانست قابلیت هدف قرار دادن اهدافی در خلیج فارس را به دست آورد.
به طور خلاصه امارات تلاش کرد با سرمایهگذاری چند میلیاد دلاری توانایی حملات به عمق را کسب کند اما بدون آنکه واقعاً این توانمندی را به دست آورد، باعث شد سرمایهگذاریهایش به جیب رژیم صهیونی رفته و تلآویو قابلیت حملات دوربرد به خلیج فارس را دریافت کند. این سرمایهگذاری نه تنها به امنیت امارات کمک چندانی نکرد، بلکه برایش دردسرساز شد و آن را وارد دایره آتش کرد.
3- جلب توجه رقبا و دشمنان آمریکا به نقاط استقرار و منافع این کشور
دشمنان آمریکا در تعقیب منافع و نیروهای این کشور، به دولتهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس میرسند که این مسئله باعث میشود چنین دولتهایی نیز سهمی از گرفتاریهای آمریکا را متحمل شوند. دولتهای عربی دریافتهاند اگر پیگیر پیشبرد دستورکارهای آمریکا نباشند، با واکنش دیگر طرفهای بینالمللی و منطقهای روبهرو نمیشوند و درنتیجه نیاز نیست برای دشمنی که آمریکا برای آنها تراشیده، خاضعانه در برابر واشنگتن جهت دفاع، کرنش کنند.
4- ناهمسانی منابع واردات قدرت با مقصد سرمایهگذاری
دولتهای منطقه از ایران گرفته تا ترکیه، عربستان و مصر اصلیترین فناوریها و ابزارهای دفاعی را از منبعی غیر از آمریکا دریافت کردهاند. در دهه هشتاد میلادی، ایران از کره شمالی و سپس چین دست به واردات موشک زد و بعد از مدتی صنعت موشکیاش را بومی کرد. اماراتیها نیز با وجود خرید حجم انبوهی از تسلیحات آمریکایی مجبور شدند از کره شمالی موشک بالستیک وارد کنند. این تناقض در خصوص سعودیها عمیقتر است. آنها بر اساس معادله نفت - امنیت نقش بزرگی در تبدیل دلار به ارز اصلی جهان ایفا کردند اما در عین خرید انبوه سلاح از آمریکا، در حوزه موشکهای بالستیک و هستهای راهی جز چین نیافتند. دولتهای منطقه حتی متحدان آمریکا با شرایطی مواجهاند که این کشور نه تنها آنها را به تسلیحات ویژه امنیتساز مجهز نمیکند، بلکه در برابر تأمین این تجهیزات از دیگر منابع نیز مشکلتراشی میکند. خودداری از فروش جنگندههای پیشرفته و موشکهای هوا به هوای دوربرد به مصر و اختلال در قرارداد خرید جنگندههای سوخو-35 که نهایتاً به لغو آن انجامید، یکی از این موارد است.
5- فریب
سیاست ضعیف نگاه داشتن یمن توسط عربستان سیاستی قدیمی و حاصل شده از مناسبات درونی شبهجزیره عربستان است، اما روی موج این سیاست، آمریکا و رژیم صهیونیستی ریاض را فریب داده و به جنگی ویرانگر کشاندند.
سعودیها از سال 2015 تا اوایل 2022، به مدت تقریبی 7 سال درگیر این جنگ بودند. برای برخی ورود سعودیها به باتلاق یمن ناشی از نگرش آنها برای ضعیف نگاه داشتن همسایه جنوبی بود، اما زمان نشان داد ریاض با اغوای واشنگتن و تلآویو و در عمل به نیابت از آنها وارد دایره آتش شده است. حوادث کنونی که شامل حملات یمن به کشتیهای صهیونیستی و سرزمینهای اشغالی میشود و از سال 2023 تا به امروز به مدت تقریبی دو سال ادامه داشته، آشکار ساخت تحرکات یمنیها نه تنها تهدیدی ارضی، هوایی و دریایی برای عربستان نیست، بلکه حتی آمریکا نیز چندان در دایره اهدافشان قرار ندارد، بلکه برای صنعا هدف قرار دادن تلآویو و منافعش در اولویت است. سعودیها 7 سال فریب خوردند و طی آن صدها میلیارد دلار برای پیگیری دستورکار آمریکا و رژیم صهیونیستی خرج کردند؛ مبالغی که عمده آنها برای دریافت امکانات تسلیحاتی، اطلاعاتی، آموزشی و تبلیغاتی به دست واشنگتن رسید.
-
دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۱:۴۷
-
۱۳ بازديد
-

-
پیام سپاهان
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/965677/