سه شنبه ۴ آذر ۱۴۰۴

سیاسی

کارتل‌های فساد

کارتل‌های فساد
پیام سپاهان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست ▫️”سردار حسین رحیمی”، رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا خبر داد: یک ...
  بزرگنمايي:

پیام سپاهان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
▫️”سردار حسین رحیمی”، رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا خبر داد: یک باند قاچاق فرآورده‌های نفتی پس از یک سال کار اطلاعاتی شناسایی شد، که با حکم قضایی، متهمان به پرداخت 11هزار میلیارد تومان جریمه محکوم شدند، اما در کمتر از یک ساعت، کل مبلغ را به حساب قوه قضائیه واریز کردند
▫️”سازندگی” به این موضوع پرداخته است که کارتل‌های بزرگ فساد چگونه در حال رشد هستند و آیا ایران با خطر کلمبیایی‌شدن روبه‌رو است؟
رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا هفته گذشته خبری اعلام کرد که هنوز هم باورکردنش سخت است. طبق اظهارات سردار حسین رحیمی، یک باند قاچاق فرآورده‌های نفتی پس از یک سال کار اطلاعاتی شناسایی که با حکم قضایی به پرداخت 11 هزار میلیارد تومان جریمه محکوم شد اما متهمان در کمتر از یک ساعت بعد، کل مبلغ را به حساب قوه قضائیه واریز کردند. پرداخت سریع چنین رقمی نه تنها عمق سودآوری این فعالیت را نشان می‌دهد بلکه ثابت می‌کند با گروه‌هایی روبه‌رو هستیم که تمکن مالی‌شان از بسیاری نهادهای دولتی هم بیشتر است.
در همین زمینه رئیس مرکز اطلاعات مالی نیز با اشاره به احتمال پولشویی در فرآیند قاچاق حامل‌های انرژی گفت: مرکز اطلاعات مالی وزارت اقتصاد رسماً به موضوع جابه‌جایی 11 هزار میلیارد تومان توسط قاچاقچیان ورود کرده است. وی افزود: ما از پلیس امنیت اقتصادی درخواست کردیم که اطلاعات خود را به وزارت اقتصاد ارائه کند. هرچند این تحلیل خیلی بدبینانه است اما اجازه دهید از این خبر هولناک وحشت کنیم. این یعنی خبر شکل‌گیری رسمی کارتل‌ها در ایران. یعنی در حالی که دولت کسری بودجه در آموزش و بخش بهداشت دارد، قاچاقچی می‌تواند 11 هزار میلیارد تومان جریمه بپردازد و خودش را خلاص کند.
آنچه دو مقام رسمی اعلام کرده‌اند فقط یک خبر پلیسی نیست؛ نشانه‌ای روشن از شکل‌گیری کارتل‌های واقعی در ایران است. کارتل‌هایی که پول نقدشان آماده است، حساب‌های بانکی‌شان فعال، وکیل و روابط‌شان در همه سطوح گسترده و احتمالاً برخی مدیران بانکی و مسئولان محلی هم در حلقه‌های فرعی‌شان حضور دارند. همان الگویی که در کلمبیا دهه‌های 1980 و 1990 مشاهده شد؛ ابتدا قاچاقچیان کوچک با سودهای مختصر ظاهر می‌شوند، بعد شبکه‌های بزرگ‌تر می‌سازند سپس با پول‌شان پلیس، قاضی، نماینده مجلس و حتی وزرا را می‌خرند و در نهایت به جایی می‌رسند که دولت در برابرشان کم می‌آورد.
دستور پخت مافیا
گروه‌های تبهکار اغلب دستپخت سیاستمداران هستند. اقتصاددانان می‌گویند، منشأ همه ناپاکی‌ها سیاست‌گذاری‌های غلط هستند. در کشور ما هم سیاست‌های اقتصادی غلط که قاچاق گسترده را به دنبال داشته، مسبب شکل‌گیری گروه‌های خلافکار است. چند سال پیش سریالی به نام اوزراک، همه نگاه‌ها را به خود خیره کرد. اوزارک داستان مردی به نام «مارتی بیرد» و خانواده‌اش را روایت می‌کرد که خلافکار نبود اما به شکلی ناخواسته در مسیر تبهکاری قرار گرفت. داستان اوزارک از نظر تبدیل شدن یک متخصص در حوزه مالی به یک تازه‌کار در حوزه پولشویی سپس تبدیل شدنش به یک خلافکار بزرگ در این حوزه همچنین درگیر شدن خانواده‌اش در این فرآیند بسیار شبیه به داستان سریال «برکینگ بد» است. سریالی نام‌آشنا که در آن، یک معلم شیمی ابتدا به یک تولیدکننده مواد مخدر خرده‌پا تبدیل می‌شود سپس با باندهای مخوف تبهکاری ارتباط می‌گیرد و به راس هرم می‌رسد. بله، اغلب اوقات باندهای بزرگ خلافکار، بنیان‌گذارانی کوچک و شریف دارند.
در کلمبیا هم همه چیز از همین ‌جا شروع شد. ابتدا کشاورزان فقیر کوکا کاشتند، بعد دلالان محلی، بعد کارتل‌ها شکل گرفتند. نتیجه؟ دولت عملاً در بخش‌های بزرگی از کشور غایب شد و کارتل‌ها حاکم بلامنازع شدند. در کشور ما هنوز قدرت نظامی گروه‌های تبهکار از قدرت نیروهای نظامی رسمی فراتر نرفته اما به نظر می‌رسد، قدرت مالی این گروه‌ها در حال اوج گرفتن است. ایران هنوز به آن مرحله نرسیده اما مسیر دقیقاً همان است. وقتی یک قاچاقچی می‌تواند 11 هزار میلیارد تومان را در یک ساعت بپردازد، یعنی گردش مالی‌اش آن‌قدر بالاست که جریمه هم برایش صرفاً هزینه کسب‌وکار محسوب می‌شود. وقتی باند «طوفان» با گردش مالی 167 هزار میلیارد تومان منهدم و مشخص می‌شود، مدیران بانکی هم در آن دخیل بوده‌اند یعنی شبکه دیگر فقط قاچاقچی نیست؛ یک ساختار موازی قدرت است. فرمول تولید مافیا همیشه یکسان است و اقتصاددانان به‌خوبی آن را توضیح داده‌اند. سیاستگذاری غلط منجر به ایجاد رانت و سودهای غیرعادی می‌شود. بعد بازیگران کوچک وارد می‌شوند. مرحله بعد، انباشت سرمایه و گسترش شبکه است که با خرید مأموران گمرک، پاسگاه‌ها، برخی قضات و مدیران میانی همراه می‌شود. بعد این گروه‌های ثروتمند با نفوذ با ساختار قدرت ادغام می‌شوند و در سیاستگذاری نفوذ می‌کنند و برای حفظ یا تشدید همان سیاست‌های رانتی، لابی می‌کنند. به این ترتیب گروه‌های کوچک به قدرت غیرقابل مهار تبدیل می‌شوند که پلیس و قوه قضائیه هم دیگر نمی‌توانند با آنها دربیفتند.
بازار
ما اکنون در مرحله چهارم هستیم. هنوز تیراندازی در خیابان‌های تهران نداریم اما پرداخت آنی 11 هزار میلیارد تومان جریمه یعنی این گروه‌ها به مرحله‌ای رسیده‌اند که دیگر از مجازات نمی‌ترسند؛ چون می‌دانند پولشان آنها را نجات می‌دهد.
اقتصاددانان می‌گویند، وقتی سیاست نادرستی تدوین می‌شود و زمینه فساد را به وجود می‌آورد، ابتدا گروه‌های کوچک خلافکاری شکل می‌گیرند. این گروه‌های کوچک با پرداخت رشوه به پلیس‌های محلی و قضات شهرهای کوچک، رفته‌رفته قلمرو خود را بزرگ می‌کنند. بعد همین‌طور که بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شوند، سیاستمداران و پلیس‌ها و قضات بیشتری را به فساد می‌کشانند. بعد با گروه‌های مشابه خود بر سر قلمرو درگیر می‌شوند و صحنه‌های جنگ واقعی راه می‌اندازند. تحریم هم مثل بنزین روی این آتش عمل کرده است. وقتی مسیرهای رسمی بسته می‌شود، مسیرهای غیررسمی باز می‌شود و کسانی که حاضرند رشوه بدهند، ریسک کنند و قانون را دور بزنند، برنده میدان می‌شوند. نتیجه؟ اقتصاد رسمی روزبه‌روز کوچک‌تر و اقتصاد زیرزمینی بزرگ‌تر می‌شود. وقتی فعال اقتصادی سالم باید ماه‌ها در صف تخصیص ارز بماند اما قاچاقچی با یک تماس تلفنی، کانتینرش را از گمرک بیرون می‌کشد، طبیعی است که نسل بعدی کارآفرینان به جای ثبت شرکت به فکر تشکیل باند بیفتند. خطر واقعی اینجاست. اگر همین روند ادامه یابد چند سال دیگر با کارتل‌هایی روبه‌رو خواهیم بود که نه تنها پول دارند بلکه مسلح هم خواهند شد. آن وقت دیگر بحث فقط اقتصادی نیست؛ امنیت ملی مستقیماً تهدید می‌شود. درست مثل کلمبیا که در دهه 1990 روزانه چند بمب‌گذاری داشت و دولت عملاً کنترل بخش‌هایی از کشور را از دست داده بود.
تنها راه جلوگیری، پایان دادن به سیاست‌هایی است که این رانت عظیم را خلق کرده‌اند؛ حذف تدریجی یارانه پنهان سوخت، واقعی کردن قیمت‌ها، شفافیت کامل در تخصیص سهمیه، مبارزه واقعی با فساد در سطوح بالا و مهم‌تر از همه، بازگشت به اقتصاد رقابتی و شفاف که در آن سودهای نجومی غیرعادی وجود نداشته باشد. اگر امروز جلوی این روند گرفته نشود، فردا دیگر دیر است. آن روز قاچاقچی 11 هزار میلیارد تومان را یک ساعت پرداخت نمی‌کند؛ بلکه اصلاً جریمه نمی‌شود چون قاضی، پلیس و وزیر را خریده است. آن روز دیگر بحث «قاچاق» نیست؛ بحث «کارتل‌هایی که بخشی از حاکمیت را در دست دارند» است. ایران هنوز فرصت دارد از مسیر کلمبیایی شدن بازگردد اما این فرصت خیلی کوتاه است. هر ماه که سیاست‌های رانتی ادامه یابد یک قدم به پرتگاه نزدیک‌تر می‌شویم. 11 هزار میلیارد تومان در یک ساعت فقط یک زنگ خطر نبود؛ یک آژیر قرمز بود که اگر به آن بی‌اعتنایی کنیم، صدای انفجارهای بعدی را هم خواهیم شنید.
یکی از تحلیل‌گران اقتصادی درباره جابه‌جایی 11 هزار میلیارد تومان گفت: «اگه کسی بتونه یک ساعتِهِ این پول رو جابه‌جا کنه، یعنی شبکه‌اش در تمام لایه‌ها نفوذ داره؛ یعنی تو هر حلقه‌ای یه آدم خودش رو گذاشته؛ یعنی از مرحله قاچاق گذشته.» توضیحش ساده بود: «این یعنی شروع کارتل.»
هیچ کشوری یک‌شبه شبیه کلمبیا نشده؛ فرآیند همیشه تدریجی بوده. یک‌دفعه می‌بینی مرزها زیر کنترل دولت نیست. بعد می‌بینی نهاد رسمی مجبور است با گروه غیررسمی مذاکره کند. بعدتر، سیاستمداران می‌فهمند که برای انتخاب شدن باید به بعضی شماره‌ها زنگ بزنند. در ایران هنوز به آن نقطه نرسیده‌ایم، اما بویش در هواست. هر بار که یک رانت جدید یا اختلاس بزرگی کشف می‌شود، هر بار که یکی مسیر رسمی را کُند و فاسد می‌کند، هر بار که یک قاچاقچی بدون ترس جریمه را پرداخت می‌کند، نقطه‌ای در نقشه ایران پررنگ‌تر می‌شود.
هیچ کشوری با اقتصاد زیرزمینی چاق و اقتصاد رسمی نحیف پایدار نمی‌ماند؛ و هیچ نظام سیاسی‌ای نمی‌تواند تا ابد با شبکه‌هایی رقابت کند که می‌توانند در یک ساعت 11 هزار میلیارد تومان تکان بدهند. هنوز فرصت هست؛ اما نه زیاد. اگر اصلاحات واقعی شروع نشود، چند سال بعد این سؤال پشت تمام گزارش‌ها تکرار خواهد شد: «چه شد که کارتل‌ها از اقتصاد ایران بالا رفتند و صاحب نفوذ شدند؟»


نظرات شما