پیام سپاهان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت میگوید: اغلب صد نفر اول کنکور رشتههای علومپزشکی پس از ورود به دانشگاه، به دلیل فقدان فرصتها و نبود شایستهسالاری، از ایران میروند. سازندگی به بررسی این موضوع پرداخته است
فائزه مومنی| شاهین آخوندزاده، معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، در گفتوگو با ایسنا هشدار داد که دولت در جذب و نگهداشت استعدادهای نخبه در رشتههای علوم پزشکی موفق نبوده و اغلب 100 نفر اول کنکور رشتههای علوم پزشکی پس از ورود به دانشگاه به دلیل فقدان فرصتها و نبود شایستهسالاری، مهاجرت میکنند. او با اشاره به تجربه خود از بازگشت دانشآموختگان علوم پایه، بیان کرد که متخصصان بالینی بهویژه پزشکان جراح مغز و اعصاب که در کشورهای توسعهیافته کار میکنند به ندرت بازمیگردند. این سخنان در شرایطی بیان شد که کشور با کمبود پزشک، پرستار و نیروی متخصص مواجه است و فشار کاری بر کارکنان باقیمانده به مرز بحران رسیده است. به اضافه اینکه مطابق با اعلام قائم مقام وزیر بهداشت حدود 60 درصد آنهایی که میمانند و وارد دانشگاه میشوند همه سهمیهای هستند!
ایران در سال 2019 حدود 1٫4 پزشک به ازای هر هزار نفر جمعیت داشت؛ این میزان کمتر از میانگین کشورهای توسعهیافته است. برای پرستاران، سال 2018 نسبت 1٫6 پرستار به ازای هر هزار نفر ثبت شده که نصف استاندارد سازمان جهانی بهداشت (3 پرستار به ازای هر هزار نفر) است. کمبود نیروی انسانی فشار زیادی بر نظام سلامت وارد میکند و زمینه را برای خروج نخبگان فراهم میکند. از جمله آنکه بیش از 10 هزار پزشک و پرستار در سال 2022 از ایران مهاجرت کردند. از این تعداد 3–4 هزار متخصص بودند و حتی شاخههای پر درآمد مانند توانبخشی نیز افزایش چشمگیر خروج داشتهاند.
همزمان سالانه بیش از سه هزار پرستار کشور را ترک میکنند؛ شورای پرستاری تخمین میزند که 70 هزار پرستار دیگر نیز برای رسیدن به استانداردها نیاز است. در 8 ماه منتهی به بهمن 1402 حدود 4500 پزشک و پرستار درخواست مهاجرت دادند و سال قبل از آن 7000 نفر این کار را انجام دادند. رئیس سازمان نظام پرستاری چندی پیش اعلام کرد مهاجرت پرستاران به 2500 نفر در سال رسیده و ممکن است به 5000 نفر در سال افزایش یابد؛ او گفت روزانه بین 5-6 پرستار کشور را ترک میکنند. وی افزود که 20 درصد ظرفیت ورودی دانشکدههای پرستاری عملاً برای مهاجرت برنامهریزی میکنند. مقصدهای اصلی مهاجرت برای پزشکان و پرستاران آلمان، ایتالیا، کانادا، عمان، امارات و قطر گزارش شده است.
تمایل به مهاجرت در میان دانشجویان و رزیدنتها
بر اساس مطالعهای که در مجله BMC Medical Education منتشر شد 81٫5 درصد رزیدنتهای پزشکی ایرانی در صورت فراهم شدن فرصت،قصد مهاجرت دارند و 79٫5 درصد گفتهاند اگر از شرایط دوره دستیاری آگاه بودند، ترجیح میدادند مهاجرت کنند. تنها 15 درصد از پزشکان و پرستاران اعلام کردند که قصد ماندن دارند، در حالی که 40 درصد برنامه مهاجرت داشتند و 18 درصد ماندن را به تعویق انداختهاند. مهمترین دلایل این گروه «درآمد نامتناسب با کار»، «بهبود رفاه اجتماعی در خارج»، «قوانین ناعادلانه» و «فقدان فرصتهای پژوهشی» بوده است.
چرا میروند؟
اغلب پزشکان جوان، پرستاران و حتی اساتید دانشگاه از حقوق دریافتی خود ناراضیاند. پرستاران میگویند متوسط درآمد ماهیانه 14-15 میلیون تومان است در حالی که هزینههای زندگی، اجاره و تورم چند برابر این رقم است. پزشکان متخصص به ویژه در رشتههای جراحی پس از سالها تحصیل، انتظار درآمد بالاتری دارند. تورم و کاهش ارزش ریال باعث میشود، درآمدهای داخلی فاقد قدرت خرید مناسب باشد. در مقابل کشورهای مقصد درآمد به مراتب بالاتری با هزینه زندگی قابل پیشبینی دارند. دکتر آخوندزاده دلیل اصلی مهاجرت نخبگان را نبود شایستهسالاری عنوان کرد. او گفت اگر جوانان نخبه ببینند که روسای دانشگاهها، وزرا و مدیران بر اساس شایستگی انتخاب میشوند و نه روابط، انگیزه ماندن و خدمت مییابند. اما نخبگان مشاهده میکنند که سیستم مدیریتی بر پایه رابطه و رانت است؛ آنها نگرانند که با وجود تلاش، امکان ارتقا نداشته باشند و سرمایه اجتماعی آنان بر باد برود. کمبود بودجه پژوهشی و فقدان آزمایشگاههای مجهز نیز مانع تحقیق و پیشرفت علمی میشود.
نظام سلامت ایران به دلیل کمبود نیرو، پزشکان و پرستاران باقیمانده را به کار طولانی مجبور میکند. گزارشها نشان میدهد برخی پرستاران 30-36 ساعت مداوم کار میکنند. پرستاران بارها خواستار کاهش ساعات کار و افزایش حقوق شدند. همچنین سه پرستار طی یک ماه به دلیل فشار کاری، جان خود را از دست دادند که رسانهها از آن به عنوان «کاروشی» (مرگ ناشی از کار زیاد) یاد کردند. فشار کاری بر پزشکان نیز مشابه است؛ در گزارشهای سال اخیر از خودکشی حداقل 10 رزیدنت پزشکی به دلیل استرس، بدهی و ساعات کار طولانی خبر داده شده است.
بحرانهای اجتماعی، تنشهای خارجی و قطع ارتباط با جهان، آینده کشور را ناامن جلوه میدهد. بسیاری از نخبگان، بهویژه جوانانی که شاهد ناآرامیهای سالهای اخیر بودهاند، چشمانداز روشنی نمیبینند و ترجیح میدهند، آینده خود و خانوادهشان را در کشوری با ثبات سیاسی و احترام به حقوق انسانی بسازند. تحریمها و انزوای بینالمللی نیز پژوهشگران را از دسترسی به منابع علمی و همکاریهای بینالمللی محروم کرده است.
هزینههایی که میپردازیم
خروج پزشکان و پرستاران به کاهش تعداد ارائهدهندگان خدمات در بیمارستانها و مراکز درمانی منجر میشود. این کمبود به معنای افزایش زمان انتظار بیماران، افزایش خطاهای پزشکی و فشار بیشتر بر کارکنان باقی مانده است. در حالی که استاندارد جهانی حداقل سه پرستار به ازای هر هزار نفر جمعیت است، ایران نیمی از این میزان را دارد. کمبود پزشک نیز باعث میشود، دسترسی به متخصصان در شهرهای کوچک و مناطق محروم دشوارتر شود. همچنین آموزش یک پزشک یا پرستار از بودجه عمومی تأمین میشود؛ از مدرسه تا دانشگاه و دوره تخصص، دولت و خانوادهها هزینههای مالی و زمانی زیادی پرداخت میکنند. وقتی یک متخصص خبره پس از اخذ مدارک به کشورهای دیگر میرود، سرمایهای که میتوانست به جامعه بازگردد از بین میرود. اظهارات آخوندزاده مبنی بر اینکه صد نفر اول کنکور پزشکی که با بودجه دولتی تحصیل میکنند، به دلیل نبود جذابیت و عدم جذب، مهاجرت میکنند، نشان میدهد سیاستهای فعلی توانایی حفظ این سرمایه انسانی را ندارند. به اضافه اینکه فشار کاری بهعلت کمبود نیرو و کاهش انگیزه همکاران باعث فرسودگی شغلی میشود. خبرگزاریها از موارد فزاینده خودکشی پزشکان رزیدنت بهدلیل فشار کاری، بدهی و بیتوجهی به سلامت روان آنان خبر دادهاند. خانهنشینی برخی پرستاران و پزشکان به دلیل افسردگی و اضطراب هزینه اجتماعی و اقتصادی زیادی بر خانوادهها و دولت تحمیل میکند. در عین حال هرچه مهاجرت افزایش یابد، نیروی باقیمانده بیشتر تحت فشار قرار گرفته و عدم رضایت شغلی گسترش مییابد؛ این امر موجهای بعدی مهاجرت را تقویت میکند. گزارشها نشان میدهد در مواقع بحران اقتصادی و اجتماعی، موج مهاجرت نخبگان تشدید میشود. بنابراین اگر سیاستهای کنونی تغییر نکند، این چرخه ادامه خواهد داشت.
کسانی که میمانند و خودکشی میکنند
بر خلاف تصور عمومی که همه پزشکان و پرستاران میروند، برخی به دلیل محدودیتهای مالی، خانواده یا تعهد اخلاقی میمانند. اما آنان نیز در معرض استرس شدید و فرسودگی قرار دارند. طی سال گذشته دستکم ده رزیدنت پزشکی در ایران اقدام به خودکشی کردند و برخی جان خود را از دست دادند. دکتر مهران خسرونانیان پیش از خودکشی در شبکههای اجتماعی نوشت که بدهیهای سنگین و فشار کاری او را به بنبست رسانده است. انجمن روانپزشکی ایران هشدار داد که ادامه این روند میتواند به فروپاشی نظام سلامت منجر شود.
شرایط کاری بسیار نامناسب
محمد شریفی مقدم، دبیر کل خانه پرستاران در اینباره به سازندگی میگوید: نخبههای پزشکی که از طریق کنکور وارد رشتههای پزشکی میشوند، در واقع به عنوان نخبگان علمی در جامعه شناخته میشوند. آنها با آیندهای روشن و امید به تغییر وضعیت به نظام آموزشی و بهداشتی کشور وارد میشوند، اما بهسرعت متوجه میشوند که فضای موجود در این نظام با انتظارات و آرزوهای آنها تفاوت بسیاری دارد. یکی از دلایل اصلی مهاجرت این نخبگان این است که پس از ورود به دانشگاهها و گذراندن سالهای تحصیل، چشمانداز شغلی مناسبی برای آینده خود در کشور نمیبینند. بسیاری از دانشجویان پزشکی و پرستاری که بهویژه در دانشگاههای بزرگ کشور پذیرش شدهاند، به این نتیجه میرسند که پس از فارغالتحصیلی یا باید به پزشک عمومی تبدیل شوند یا وارد رشتههای پرستاری و مامایی شوند. اما وقتی این افراد به بررسی آینده شغلی خود در کشور پرداخته و به وضعیت نامناسب این حرفهها توجه میکنند، تصمیم به مهاجرت میگیرند. او ادامه میدهد؛ یکی از مهمترین دافعههای موجود در کشور، مشکلات اقتصادی و شرایط کاری نامناسب است. پزشکان و پرستاران در ایران بهرغم تحصیلات بلندمدت و تخصصی، از درآمد مناسبی برخوردار نیستند. در حالی که یک پرستار ایرانی ممکن است در ماه تنها حدود 200 دلار درآمد داشته باشد، میتواند در کشورهای مقصد مانند کشورهای اروپایی، آمریکا یا استرالیا تا چهار برابر این میزان درآمد داشته باشد. این تفاوت در درآمد، انگیزه بزرگی برای مهاجرت ایجاد میکند.برای بسیاری از فارغالتحصیلان رشتههای پزشکی، پرستاری و مامایی، شرایط شغلی در کشور پس از فارغالتحصیلی مناسب نیست. علیرغم اینکه آگهیهای استخدامی برای پرستاران و پزشکان منتشر میشود، بسیاری از فارغالتحصیلان از پذیرش در آزمونهای استخدامی خودداری میکنند. این نشاندهنده این است که شرایط برای استخدام در این حرفهها نه تنها دشوار، بلکه غیرجذاب نیز است. بسیاری از پرستاران بعد از فارغالتحصیلی متوجه میشوند که حتی اگر وارد سیستم کاری شوند، ممکن است بهطور موقت استخدام شوند و شرایط کاری برای آنان نامناسب باشد.
دستمزد عمل آپاندیس؛ زیر دو میلیون تومان
علی سلحشور، رئیس روابط عمومی سازمان نظام پزشکی نیز در گفتوگو با سازندگی معتقد است که؛ یکی از مهمترین عوامل تصمیم پزشکان برای مهاجرت، کاهش «امید به آینده» شغلی است. بسیاری از دانشجویان پزشکی از ابتدای دوران تحصیل به امید داشتن شغل بهتر و شرایط مناسبتر، شروع به تکمیل رزومه تحقیقاتی میکنند. این روند در بسیاری از موارد باعث میشود که آنها در آینده به مهاجرت فکر کنند. پس از فارغالتحصیلی، برخی پزشکان به دلیل مشکلات اقتصادی، عدم توازن بین مسئولیتها و درآمد، به فکر مهاجرت میافتند. آنها به این نتیجه میرسند که پیش از ورود به تخصص، مسیر مهاجرت را آغاز کنند. طبق گفتههای رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی، از میان حدود 100 هزار پزشک عمومی، بیش از 30 هزار نفر از آنان در حال حاضر در حوزه پزشکی فعالیت نمیکنند. این نشاندهنده ناکامی در جذب و نگهداری پزشکان در داخل کشور است. پزشکان پیش از این به سختیهای این رشته آگاه بودند و امید داشتند که بعد از سالها تحصیل و تخصص، درآمد خوبی کسب کنند که جبران سختیهای مسیر را بکند. اما اکنون بسیاری از آنها در پایان این مسیر، با درآمدهایی که به هیچ وجه با توقعاتشان همخوانی ندارد، مواجه هستند. نمونهای از این مشکل، دستمزد پزشک جراح برای انجام عمل جراحی آپاندیس است. این پزشک پس از گذراندن سالها تحصیل و تخصص، برای انجام یک عمل جراحی، کمتر از دو میلیون تومان دریافت میکند و این مبلغ تا 10 ماه بعد پرداخت میشود. این وضعیت باعث میشود که پزشکان به فکر مهاجرت بیفتند. علاوه بر این، وقتی اعتراضات و مطالبات آنها نادیده گرفته میشود و برخوردهای نامناسبی با آنها صورت میگیرد، انگیزه بسیاری از پزشکان برای ادامه کار در کشور کاهش مییابد.
با این حال، تنها 10 درصد از پزشکان درآمدهای بالای قابل توجه دارند و بیشتر آنها به دلیل تعرفههای پایین دولتی مجبور به پذیرش زیرمیزی میشوند. اگر دولت تعرفههای عادلانه و مناسبتری برای این شغل تعیین نکند، روند مهاجرت پزشکان ادامه خواهد داشت. کشورهای دیگر به راحتی نخبگان پزشکی را جذب میکنند و فرآیندهای سادهای برای پذیرش آنها دارند. در حالی که در کشور ما، فرآیندهای اداری و استخدامی پیچیده و زمانبر است و باعث از دست دادن نخبهها میشود. سرمایهگذاری در نخبگان باید بلندمدت باشد، چرا که تربیت یک پزشک متخصص یا فوق تخصص، حداقل 17 سال زمان میبرد. در صورتی که از این نخبگان حمایت نشود، کشور با بحران کمبود پزشک مواجه خواهد شد و این یک سرمایهگذاری بزرگ برای کشور است که باید از آن محافظت شود.
بازار ![]()