سرمقاله وطن امروز/ جامعه ایرانی و تشییع چند میلیونی رئیسجمهور شهید
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - وطن امروز / «جامعه ایرانی و تشییع چند میلیونی رئیسجمهور شهید» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم حسین میرزایی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
حوادثی نظیر آنچه در مراسم تشییع رئیسجمهور شهید، حضرت آیتالله رئیسی و هیات همراه ایشان رخ داد، از جمله امور مهمی است که هرچه از زمان آن دورتر میشویم، ابعاد بیشتری از ژرفای خود را به ما مینمایاند. به باور برخی، چنین حوادثی این ظرفیت را برای ما ایجاد میکند که مقداری از روزمرگیها دور شده و نگاهی جدید به جامعه ایرانی در پرتو این حوادث بیندازیم. در اندیشههای کلاسیک جامعهشناسی، ویلفردو پارتو1، جامعهشناس ایتالیایی نظریات مختلفی درباره اقتصاد و جامعه داشته و به باور من، اندیشههای وی حاوی نکات بسیار مهمی است که کمک میکند به واسطه آن، رخداد تشییع شهید جمهور را توضیح دهیم. پارتو نگاهی فردگرایانه به جامعهشناسی داشته و شاید بحث فردگرایی روششناختی نیز از همان جا آغاز شده باشد. او خیلی از کنشهایی را که واقعیت جمعی به نظر میرسند، همچون بازار، نهادها، واقعیتهای زندگی اجتماعی و... که دارای تأثیراتی بر جامعه هستند، به عنوان یک کنش فردی یا شناختی میبیند. نکته مهم در نظریه پارتو این است که تمام کنشهای انسان، منطقی و ناشی از تناسب هدف و وسیله نیست. البته هنگامی که سخن از کنش منطقی میشود، عقل ابزاری مدنظر قرار دارد؛ چیزی که بیشتر در مکتب پوزیتیویسم طی قرون 19 و 20 در اروپا میبینیم. به همین دلیل پارتو علم جامعهشناسی را علم مطالعه کنشهای منطقی و بویژه غیرمنطقی انسان میداند. در این چارچوب، یعنی عقل ابزاری غربی، تمام کنشهایی که به مذهب و معنویت مرتبط میشود، خود به خود در حوزه کنشهای غیرمنطقی میگنجد، یعنی همان کنشهایی که با عقل «اینجهانی» قابل تشخیص نیست. درباره این تشییع باشکوه آیتالله شهید رئیسی در تبریز، تهران، بیرچند و مشهد عقل ابزاری پاسخگوی تحلیل آن نیست. در شرایطی که طی 3 سال دولت ایشان، مدام شبکههای معاند خارجی با بمباران تبلیغاتی خود، وضعیت داخلی را نابسامانتر از آن چیزی که هست نشان و اعتماد اجتماعی به حکومت را در مرز بحران نمایش میدادند، ناگهان در مراسم تشییع رئیسجمهور شهید، جمعیتی چند میلیونی از قشرهای مختلف مردم حاضر میشوند! این رویداد را چگونه باید تبیین کنیم؟ آیا این یک رخداد معمولی است؟ به نظر میرسد میتوان اینطور تبیین کرد که این حرکت مردمی نوعی مشروعیتبخشی به نظام حاکم است. چرا این سخن را طرح میکنم؟ به این دلیل که در هیچ جای دنیا یا حداقل در آن کشورهایی که از عقل ابزاری استفاده میکنند، مردم در پی مرگ یک سیاستمدار اینگونه به صحنه نمیآیند. یعنی سیاستمدارها به صورت بسیار محدود با تشریفاتی خاص دفن میشوند اما در کشور ما این رخداد با رویکرد پارتو قابل تبیین است. ما مردمی داریم که همه چیز را با «عقل ابزاری» اندازهگیری نمیکنند، بنابراین این مردم را نمیشود با عقل ابزاری یا با عددها به نحو عمیق شناخت. به نظر من، مردم ما بعد حسی قویای دارند، از این جهت که متوجه هستند کسانی که برای آنها کار میکنند، بسیار مجاهدانه فعالیت میکنند. 3 سال عمر دولت سیزدهم گذشت اما شما دادهای به دست نیاوردید مبنی بر آنکه آن دولت دنبال قدرتگرایی، حزبگرایی و منفعتطلبی بود. این به نحو واضح در برخی دولتها وجود داشت. دولت شهید رئیسی به نوعی فراجناحی بود، لذا در موارد مختلف اعم از سیاست داخلی و خارجی صادقانه مسائل را تبلیغ و تبیین میکرد. اگر ایشان در قید حیات بود، به نظرم سال آخر دولت ثمرات خیلی از کارهای ایشان برای همه عیان میشد. به نظرم این نگاه غیرتبلیغاتی و غیرنمایشی منجر به محبوبیت بیشتر ایشان در میان مردم شد. دولت تمرکز خود را بر تبلیغات نمایشی نگذاشت و امیدوار بود اهدافی که پیش میبرد، خود به خود در زندگی مردم اثراتش را عیان کند، لذا همین تبلیغات اندک نیز کافی بود تا مردم بفهمند چه کسی برای آنها کار کرده و چه کسی برای آنها کار نمیکند. در روز تشییع شهید رئیسی در تهران، از خیابان جمالزاده که وارد خیابان انقلاب شدم، تعداد زیادی از کارگران هپکو شعارهای احساسی در فقدان رئیسجمهور سر میدادند. رئیسجمهوری که بتواند دل کارگر و قشر محروم جامعه را به دست آورد، کار بزرگی انجام داده است؛ موضوعی که مدتها بود در کشور، شاهدش نبودیم. به تعبیر رهبر انقلاب که فرمودند دولت شهید رئیسی یک دولت انقلابی بود، انقلابی یعنی همین که تودههای ضعیف جامعه را در اولویت قرار داد. وقتی این صحنه کارگران هپکو را دیدم، متوجه شدم قشر ضعیف و حتی طبقه متوسط جامعه درک میکند نگاه دولت سیزدهم به قشر ضعیف چقدر درست و منطقی بود.
* عقل ابزاری و تحلیل محاسبهای
این عقل ابزاری که میگویم دقیقا چیزی است که ما نه در فرهنگ و نه در دین خود آن را قبول نداریم. عقل ابزاری یا کنش منطقی یک عقل اثباتگرای دنیایی و حسابگر است که غرب مدتهاست مبنای خود را بر آن قرار داده است. به همین دلیل اگر یک جامعهشناس غربی بخواهد این تشییع باشکوه را تحلیل کند، هیچ امکانی برای تحلیل ندارد، لذا در همه اوقات این عبارت آشنا را میبینیم که غربیها درباره اتفاقات درون ایران میگویند ما شگفتزده شدیم. این شگفتزدگی به دلیل آن است که غربیها میخواهند با عقل ابزاری خود جامعه ایران را تحلیل کنند، در حالی که مبنای تحلیل جامعه ایران عقل ابزاری نیست. همانگونه که در فقه ما نیز وجود دارد، عقل ابزاری تنها یک مورد از منابع عقلانیت دینی و منابع شناخت ما است.
آن عقلی که در علوم اجتماعی اثباتی مطرح میشود، عقلی است که مبتنی بر تناسب هدف و وسیله کار میکند. شما هدفی را تعیین کرده و برای رسیدن به این هدف نیز وسایلی را تدارک میبینید، لذا این عقل مبتنی بر تضمین یک وضعیت مطلوب در این دنیا خواهد بود. چیزی که ما به عنوان عقل عملی از آن یاد میکنیم، همان چیزی است که در غرب به آن عقل ابزاری میگویند، لذا سخن من به معنای این نیست که آیین تشییع شهدای خدمت خالی از عقلانیت است. ما درکی از پدیدهها داریم که توضیح آن درک، با عقل منطقی و ابزاری چندان میسر نیست. برای مثال عرض میکنم؛ وقتی مردم ما متوجه میشوند دولتی که برای آنها کار میکند، به دور از تبلیغات برای رفاه آنان کار میکند، به رغم تبلیغات منفیای که میشود و حتی ممکن بود بسیاری پیش از رخداد شهادت به این تبلیغات تن دهند، پس از این حادثه به یک بازاندیشی میرسند. خود این اتفاق بسیار مهم است. اینکه این اتفاق در کجا پیش آمده تأملبرانگیز است. رئیسجمهور در نقطه صفر مرزی در یک مکان صعبالعبور چه میکرد؟ رئیسجمهور چرا باید به یک نقطه مرزی برود تا سد افتتاح کند؟ این در واقع با خیلی از فاکتورهای عقل ابزاری قابل تبیین نیست. با عقل ابزاری اگر نگاه کنید، رئیسجمهور میتوانست سد را از طریق ویدئوکنفرانس افتتاح کند، همانگونه که در دولتهای پیش شاهد آن بودیم. مردم ما مردم قدرشناسی هستند. قدرشناسی ممکن است در کنش عقل ابزاری منطقی نباشد اما برای ما عین عقلانیت است. به همین دلیل میگویم کنش مردم در مراسم تشییع عقلی است اما نه عقل غربی، بلکه عقلی که در فرهنگ و جامعه خود ما ریشه دارد. بازشناسی و قدرشناسی از یک وضعیت که ما همه در آن قرار داریم، مساله بسیار مهمی است. آن عقل و منطقی که من از آن با عنوان ایرانی - اسلامی سخن میگویم، این را نمیپذیرد که شخصیت دارای قدرت برای کار مردم هر هفته و بیش از تعداد ماهها سفر استانی داشته باشد و مردم اثر این حضور را ببینند اما از این موضوع صرف نظر کرده، خیلی راحت از کنار آن بگذرند و بگویند ایشان نیز کار خود را انجام میداده است. اگر من برای عقل ابزاری بخواهم مثال بزنم، کارمندی را مثال میزنم که دقیقا رأس ساعت سه و نیم کارت زده و کار را تعطیل میکند و اگر یک ارباب رجوع 5 دقیقه بعد به او برسد، کار او را انجام نمیدهد. این عقل ابزاری و غربی است، در حالی که عقل ایرانی و اسلامی ساعت را ملاک قرار نمیدهد. مساله، فردی است که به ما رجوع کرده است. شیوه کار رئیسجمهور و دولت سیزدهم نیز همین گونه بود، لذا مردم نیز با عقل ابزاری با حادثه تشییع ایشان مواجه نشدند.
بازار ![]()
* شکاف در برابر انسجام اجتماعی
معتقدم صاحبان آن خط فکریای که در جامعه ما عنوان میکند کشور دچار گسست شده و شکاف وجود دارد، دقیقا کسانی هستند که شکاف را ایجاد میکنند. اینها با این طرح بحثها بر آتش مساله بیشتر میدمند. آنقدر که تبلیغات و رسانه در جامعه ما عمل کرده و میخواهد مساله شکاف را جا بیندازد، واقعیت چنین مطلبی را نشان نمیدهد. دلیل این موضوع نیز آن است که ما در کنشهای اجتماعی خود - نه در کنشهای سیاسی - هنوز آن پیوستگی و سرمایه اجتماعی را مشاهده میکنیم. کاهش بخشی از سرمایه اجتماعی دولت در میان جامعه تحت تأثیر دولتهای غربگرا و فعالیت رسانههای معاند بوده است. اینکه عرض کردم ما در امر اجتماعی شاهد یک نوع انسجام هستیم، به این دلیل است که هنوز هم در روابط ما اعتماد حرف اول را میزند. خیلی از روابط اجتماعی بر اساس اعتماد پیش میرود، این در حالی است که در نظرسنجیها سطح سرمایه اجتماعی کم دانسته میشود. با این حال جامعه نشان میدهد چنین نظرسنجیهایی الزاما درست نیست. سطح اعتماد به دولت سیزدهم یکی از ابعاد همین اعتماد اجتماعی بود. آیا این تشییع برای جامعهای است که سرمایه اجتماعی خود را از دست داده است؟ این همان عقل ابزاری است که خود را در پژوهشهای ما نیز نشان داده است. در رسانههای معاند نیز وجود دارد، یعنی میخواهد با عقل ابزاری نشان دهد کشور سرمایه اجتماعی ندارد، در حالی که حضور بیسابقه مردم در خیابان نشاندهنده سطح اعتماد مردم به حاکمیت است. این حضور حتی از انتخابات نیز به باور من مهمتر است. این حضور بیسابقه خودجوش بسیار مهم بود. کسی نمیتواند بگوید این حضور برای مردم نفع این دنیایی داشته است، یعنی کسی برای کسب منفعت شخصی به مراسم نرفته است. من مطمئنم اگر پیکر مطهر رئیسجمهور شهید به تکتک شهرها میرفت، باز شاهد همین حضور بودیم. این یک رای عملی به مرام و مسلک کسی است که خود را در چارچوب انقلاب تعریف کرد.
* حرف آخر
من 2 نکته را در انتها طرح میکنم؛ نخست آنکه ما در عقل ایرانی - اسلامی خود مفاهیمی داریم که در جاهای دیگر دنیا اینگونه فهم نمیشود. یکی از این مفاهیم «شهادت» است؛ چرا باید یک انسان از آرامش، امنیت و آسایش خود بگذرد برای رفاه و امنیت دیگران؟ این موضوع را با عقل ابزاری نمیتوان توضیح داد، چرا که شما همه تلاش خود را باید کنید برای زندگی در این دنیا، از همین جهت ایثار و شهادت امور غیرقابل توضیحی است.
نکته دوم اینکه وقتی اتفاق بزرگ و عظیم تشییع چند میلیونی آیتالله رئیسی رخ داد، بخش زیادی از کسانی که همواره در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور برای هر رخدادی سخن میگویند، در برابر این امر مهم سکوت کردند. بخشی از این سکوت بدین جهت است که با نظریههای برساختی آنها این تشییع تاریخی قابل تحلیل نبود. عقل ابزاری نمیتواند همه واقعیت را توضیح دهد.
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/967190/