بسته دیپلماتیک هوشمند ایران
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - ایران /متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در نگاه اول، ماجرای حق غنیسازی ایران شاید یک مناقشه حقوقی به نظر برسد، اما کوروش احمدی، دیپلمات پیشین، در گفتوگو با «ایران» میگوید این نزاع نه بر سر بندهای حقوقی، بلکه بر سر توازن قدرت است؛ جایی که قواعد بینالملل در برابر منافع سیاسی و امنیتی قدرتهای جهانی عقبنشینی میکند.
چرا حق غنیسازی ایران که یکی از اصول مصرح «انپیتی» است، از سوی آمریکا به چالش کشیده شده است؟
بر اساس ماده 4 معاهده «انپیتی»، تمامی کشورهای عضو از جمله ایران، از حق غیرقابل انکار برای توسعه فناوری هستهای در جهت اهداف صلحآمیز برخوردارند. این حق شامل غنیسازی اورانیوم نیز میشود، اما چرا با وجود این تصریح حقوقی روشن، ایالات متحده و برخی کشورهای غربی، بویژه در دو دهه اخیر، این حق ایران را به چالش میکشند؟ پاسخ در یک اختلاف بنیادین است که میان تفسیر حقوقی و نگاه سیاسی به برنامه هستهای ایران شکل گرفته است.
ایران همواره تأکید کرده که برنامه هستهایاش صرفاً برای مقاصد صلحآمیز است؛ از جمله تأمین سوخت نیروگاههای برق، رآکتورهای تحقیقاتی و مصارف پزشکی.
با این حال، بدبینی مزمن غرب که ریشه در سیاست بدبینانه و سیاسی کشورهای این حوزه نسبت به ماهیت برنامه هستهای ایران دارد و فقدان یک چهارچوب پایدار اعتماد باعث شده غنیسازی ایران نه بهعنوان یک حق قانونی، بلکه بهعنوان یک تهدید بالقوه سیاسی ادعا می شود. بر همین اساس، آنچه در ظاهر بهنظر میرسد یک اختلاف فنی-حقوقی باشد، در واقع عرصهای از کشاکشهای پیچیده سیاسی است که متأسفانه در آن منطق حقوق بینالملل زیر سایه سنگین محاسبات سیاسی قدرت و امنیت رنگ میبازد.
بنابراین رویکردی که از سوی ایران در مذاکرات دنبال میشود باید دربرگیرنده هر دو وجه حقوقی و سیاسی منافع آن برای بهرهمندی از حق غنی سازیاش باشد؟
بله؛ تیم مذاکره کننده ایران با یک معادله پیچیده روبهروست: از یکسو باید از منافع کشور در زمینه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ذیل حقوق پادمانی دفاع کند و از سوی دیگر نمیتواند چشم بر واقعیات سخت و تغییرناپذیر عرصه قدرت سیاسی ببندد. این در حالی است که تکیه صرف بر چهارچوبهای حقوقی، هرچند مشروع، برای شکستن بنبست کافی نیست.
درک عمیق از مباحث سیاسی شرط لازم برای تبدیل حق قانونی به امتیاز عملی است. به بیان دیگر، اگر ایران خواهان تثبیت حق غنیسازی خود در یک توافق پایدار و مورد قبول جامعه بینالملل است، باید از حقوق بینالملل نه بهعنوان تنها ابزار، بلکه بهمثابه بخشی از یک بسته دیپلماتیک هوشمند استفاده کند که هم توان اقناع سیاسی داشته باشد و هم ظرفیت ایجاد اعتماد.
آمریکاییها یک بار پیشتر حق غنیسازی ایران را در سطوح پایین پذیرفتهاند، آیا اصرار بر نادیده گرفتن این حق منجر به بنبست در مذاکرات نمیشود؟
حقیقت آن است که غنیسازی اورانیوم، نه فقط برای ایران، بلکه برای طرف آمریکایی نیز به موضوعی حیثیتی تبدیل شده است. برای ایران، این حق بر اساس معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای (NPT)، حقی مسلم و غیرقابل معامله است.
در این میان، در واشنگتن دو جریان فکری در تقابل با یکدیگر قرار دارند: گروهی همچنان بر مواضع حداکثری گذشته اصرار دارند و خواستار تعطیلی کامل برنامه غنیسازی ایران و واردات سوخت از خارج هستند، حال آنکه جریان دیگری واقع بینانهتر به مسأله مینگرد و معتقد است پذیرش غنیسازی محدود و شفاف در داخل ایران، در چهارچوب نظارتهای آژانس، میتواند راهحلی قابل قبول باشد.
در چنین فضایی، تیم مذاکرهکننده ایران باید فراتر از ادبیات صرفاً حقوقی حرکت کند. شناخت دقیق از منطق سیاسی حاکم بر سیاست خارجی آمریکا، تحلیل مواضع جناحهای داخلی، بررسی وزن لابیها و اندیشکدهها و فهم محاسبات امنیتی پنهان شده در دل مواضع علنی، همگی برای شکلدهی به یک استراتژی هوشمندانه حیاتی است.
مذاکره موفق، حاصل تعامل متوازن میان حقوق و سیاست است. راه عبور از بنبستها نه در معاملههای صفر و صدی، بلکه در ایجاد موازنهای هوشمندانه میان داده و ستانده در حوزههای مختلف است؛ از شفافسازی در بازرسیها گرفته تا کاهش تحریمها و تثبیت حقوق فنی ایران.
برای گره گشایی از این مسأله چه راهکارهایی میتواند در دستور کار دو طرف قرار گیرد؟
در چنین وضعیتی، شاید بتوان از منظر فنی و کارشناسی، راهحلهایی پیدا کرد که امکان نوعی مصالحه را فراهم آورد.
برای مثال، ممکن است کارشناسان حوزه هستهای بتوانند فرمولی پیشنهاد دهند که هم مفهوم «تداوم غنیسازی» را دربر داشته باشد و هم بهگونهای تنظیم شود که برای طرف مقابل نشانهای از مهار تأمین منافع آن باشد؛ راهحلی که جنبهای اعتمادساز برای دو طرف داشته باشد. در فضای پیچیده و پرچالش مذاکرات هستهای یکی از رویکردهای واقعبینانه و قابل اجرا، تکیه بر ایده «اعتمادسازی در برابر لغو تحریمها» است؛ راهبردی که پیشتر نیز در قالب توافق برجام تجربه شد و تا حدی توانست تنشها را کاهش دهد.
بر اساس این ایده، اگر ایران در برخی حوزههای حساس، مانند افزایش بازرسیها و شفافسازی بیشتر درباره فعالیتهای هستهای، گامهایی عملی و اعتماد آفرین بردارد، این اقدامات میتواند زمینه ساز انعطاف طرف آمریکایی در موارد کلیدی همچون کاهش سطح تحریمها یا پذیرش میزان مشخصی از غنیسازی باشد. در چنین مدلی، دو طرف از طریق موازنهسازی امتیازات یعنی اعطای امتیاز در یک حوزه و دریافت امتیاز در حوزهای دیگر میتوانند به تفاهم تدریجی و مرحلهای دست یابند.
بازار ![]()
-
دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۵:۱۲
-
۱۵ بازديد
-

-
پیام سپاهان
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/963980/