پیام سپاهان
نفت پُرماجرا و مردم اصفهان
سه شنبه 29 اسفند 1402 - 12:25:16
پیام سپاهان - ایسنا/اصفهان ملی‌شدن نفت ایران در 29 اسفند 1329 خورشیدی، اوضاع دولت وقت در حوزۀ اقتصاد بحرانی و ادارۀ کشور را سخت کرد. دولت اوراق قرضه چاپ کرد؛ اوراق قرضه‌ای که موردتوجه و حمایت مردم اصفهان نیز قرار گرفت.
درنگ در تاریخ پرغصه و هزارتوی نفت سرزمین‌مان بدون نظر به مناطق نفت‌خیز جنوب ناممکن است، و بدون تأمل در زیست اقتصادی و اجتماعی دیگر مردمان ایران‌زمین، مردمانی که منطقه‌شان از جنوب فاصله دارد، ناقص است.
سالیان درازی است که ردپای نفت، تیرگی و درخشندگی‌اش، ناگواری‌ و بخشش‌هایش به داستان زندگی همۀ ما ایرانیان راه یافته. و بعد از این هم، بی‌شک نتایج و پیامدهای بود و نبود نفت و فرازوفرودهایش در زیست مردمان این مرزوبوم خودنمایی خواهد کرد.
معضل بیکاری و نارضایتی شغلی در دیارمان اصفهان شاید نخستین مسئلۀ مهمی باشد که میان ما و نفت کشور پیوند ایجاد کرد؛ مسئله‌ای که باعث شد مردم این خطۀ مرکزی ایران از نزدیک و رسا در زندگی‌های خود تأثیر نفت را بینند، به آن بیندیشند و بتوانند درکش کنند.
نسیم خلیلی، داستان‌نویس و مورخ کشورمان، در پژوهش ادبی و تاریخی خود، یعنی «طلای سیاه در مس داستان» به مهاجرت گروهی از مردان نادار، اما باجربزه و زحمتکش اصفهانی به جنوب نظر دارد. این مردها با امید به یافتن شغلی آبرومند و درآمدی خوب راه جنوب را پیش می‌گرفتند. البته که همه‌شان بیکار نبودند. خیلی از آن‌ها کشاورز یا صنعتگر به شمار می‌رفتند، اما در اصفهان عصر پهلوی دوم و در شهر خودشان به هر دلیلی که جای دیگر به بررسی نیاز دارد، به بن‌بست رسیده بودند.
مردمانی که به یافتن کسب‌وکار در شهر یا روستایشان موفق نشده یا در جست‌وجوی حرفه و اشتغالی نو بودند، پس از ورود به شرکت نفت ایران و انگلیس، برای نمونه در مسجدسلیمان، در سمت‌های متنوعی مشغول می‌شدند. شاید بتوان به همۀ آن‌ها عنوان شغلی «کارگر» داد. اصفهانی‌ها پس از ورود به شرکت نفت ایران و انگلیس جنوب در شغل‌هایی چون فراشی، باغبانی، بیلرکاری، مکانیکی، لوله‌کشی، کارگری انواع ماشین و پیچ‌ومهره و کارگری ساده استخدام می‌شدند. سفر درازشان هم از اصفهان تا جنوب با قاطر و غالباً از مسیر ایذه و مال‌میر و بازفت به خوزستان بود.
نسیم خلیلی در بحث مهاجرت اصفهانی‌ها و استخدامشان در شرکت نفت، به نقل از دانش عباسی شهنی، نویسندۀ کتاب «تاریخ مسجدسلیمان از روزگاران باستان تا امروز»، یادآور می‌شود که این مهاجران غالباً به زندگی سنتی خود پشت می‌کردند و تحت‌تأثیر فرهنگ استعماری غرب قرار می‌گرفتند. او در این تأثیرپذیری آنان از واژۀ ناخودآگاه استفاده می‌کند.
البته به این مسئله می‌توان فراتر از نگاه عباسی شهنی هم نظر کرد. مهاجرت کارگران از اصفهان به خوزستان بدون تردید مسئله‌ای صرفاً اقتصادی یا اجتماعی نبوده، بلکه همان‌طور که عباسی شهنی می‌گوید، تأثیرات فرهنگی نیز داشته است. این آثار و پیامدهای فرهنگی را می‌توان پرعمق‌تر و پیچیده‌تر هم دید.
در واقع، کسی نمی‌تواند انکار کند که در مسئلۀ مهاجرت، افراد تازه‌وارد به هر مکانی نه‌فقط ناخودآگاه، بلکه ممکن است آگاهانه نیز جذب فرهنگ دیگری بشوند. این تبادل فرهنگی اگر بین اصفهانی و مثلاً انگلیسی برقرار شده، می‌توان گفت بین اصفهانی و جنوبی هم به جریان افتاده است. و البته این تأثیرگذاری نه‌فقط در زیست آن کارگر، بلکه بر اطرافیان او، بر آدم‌هایی که پس از بازگشت به اصفهان دیدارشان می‌کرد، یافتنی است.

پیام سپاهان

نفت در محاصرۀ تحریم و اوراق قرضه
اصفهانی‌ها در گذر زمان و همگام با دگرگونی‌های جدید نفتی در ایرانمان به عرصه‌های تازه‌تری وارد شدند و به سهم خودشان برگ‌های دیگری از داستان نفت را نوشتند. یکی از آن بزنگاه‌ها به وقایع پس از ملی‌شدن صنعت نفت بازمی‌گردد که دولت به حمایت جدی همۀ مردم نیاز داشت. در واقع، با ملی‌شدن نفت ایران در 29 اسفند 1329 خورشیدی و در پیامدش تحریم نفت کشورمان، یکی از بغرنج‌ترین دوره‌های تاریخ ما رقم خورد. اوضاع دولت در حوزۀ اقتصاد متشنج و بحرانی و ادارۀ کشور سخت شد.
در همین مقطع و به‌طور مشخص در ابتدای دهۀ 1330 خورشیدی، از سوی دولت، اوراقی موسوم به اوراق قرضه ملی چاپ شد تا در روزهایی که نفت ایران خریدار ندارد،‌ کمک‌حال اقتصاد باشد. مهدی باجغلی، ‌پزشک معروف اصفهانی، که متولد 9 اسفند 1312 خورشیدی است و در این زمان 19ساله و ساکن نصف جهان است، به یاد دارد که مردم این شهر چگونه از دولت مصدق حمایت کردند و در این روزهای تلخ و سیاه نفتی با خرید اوراق به داد دولت رسیدند.
پدر باجغلی یکی از خریداران اوراق قرضه بود که پسرش دربارۀ او چنین می‌نویسد: «پدرم» در سال‌های تحریم نفت (1331) اوراق قرضه ملی دولت را به نیت حل مشکل اقتصادی ناشی از عدم فروش نفت می‌خرید. این برگه‌ها هرکدام یک‌صد ریال ارزش و به‌مدت دو سال اعتبار داشتند و با جایزه (نه بهره) سالیانه شش ریال همراه بودند. در پای آن‌ها امضای نخست‌وزیر «دکتر محمد مصدق» و وزیر دارایی «محمود نریمان» بود.»
این پزشک نامدار که در ایران و آمریکا به تحصیل پزشکی پرداخت و از خانواده‌های اسم‌ورسم‌دار محلۀ خواجوی اصفهان بود، در ادامه نگاهی جالب نیز به طراحی و تصویرگری اوراق قرضه دارد: «در طراحی اوراق قرضه، یک طرف تصویری از دکل نفتی و طرف دیگر پالایشگاه دیده می‌شد. احتمالاً می‌خواستند بگویند اگر نفت نیست ملت که هست. یا شاید می‌خواستند بگویند این اوراق قرضه به‌خاطر تحریم نفت است. جالب بود که در راستای پرهیز از بکارگیری واژۀ «بهره» از کلمۀ جایزه استفاده شده بود.»

پیام سپاهان

کودتای نفتی در نصف جهان
اصفهان در مسائل نفتی کشور، دیگر به جامعه‌ای پویا و کنشگر تبدیل شده بود که به‌هیچ‌وجه از کنار آن‌ها ساده عبور نمی‌کرد. نفت و ماجراهای کوچک و بزرگ پیرامونی‌اش از سوی مردم اصفهان دنبال می‌شد. کودتای 28 مرداد 1332 خورشیدی که همواره وقایع و اتفاقاتش را از دید مردم پایتخت خوانده‌ایم، در همین کتاب خاطرات مهدی باجغلی یافتنی است.
هم‌زمان با این کودتای نفتی، در اصفهان گروه‌های سیاسی مختلف فعالیت می‌کردند که بازتابی از سرزندگی جامعه و امید جوانان به تغییر محسوب می‌شد. هرچند بسیاری از آنان ناکام ماندند و به هدفشان نرسیدند، اما نور امیدی در وجودشان بود. به همین سبب تب و تاب کودتای مرداد حسابی در اصفهان داغ بود و به‌طور مشخص 3 گروه طرف‌دار مصدق، هواداران حزب توده و پان‌ایرانیست‌ها در تکاپو بودند.
این کودتا که در نتیجۀ همکاری شماری از سیاست‌مداران، مخالفان مصدق و لمپن‌های داخل کشور با دو کشور انگلستان و آمریکا به نفع حکومت پهلوی پیروز شد، به‌خوبی در خاطرات باجغلی بازتاب یافته است. وی حتی صدای رادیوی اصفهان را در آن روزها به یاد می‌آورد: «رادیو تهران سرنگونی دولت مصدق را به اطلاع مردم رساند. رادیو اصفهان گفت از رادیو تهران اخبار ناخوشایند و نامقبولی شنیده می‌شود.» گفتنی است که دورترین خاطرات باجغلی از نفت به دوران کودکی‌اش بازمی‌گردد، زمانی که مشق‌هایش را با چراغ نفتی می‌نوشت.
بنا بر آنچه گذشت، تاریخ نفت داستان درازی دارد. نفت گاهی تاریخش دستان بردبار و پینه‌بستۀ کارگران شرکت نفت را در دست دارد، گاهی نیز با دست‌های بخشندۀ مردم کوچه و بازار پیوند دارد که حامی اصلی دولت هستند، گاهی با دست‌های مشت‌کرده و شورشی گره می‌خورد و گاهی همدم و همراه پسربچه یا دختربچه‌ای است که می‌خواهد با دستان کوچکش مشق شب بنویسد. اصفهان حالا دهه‌هاست شرکت نفت دارد. و رابطۀ زیست عامه و نفت و نیز نگاه نخبگان این شهر به مسائل نفتی با توجه به تحولات ملی و جهانی بدون تردید تغییراتی یافته و از جنبه‌های دیگر درخور بررسی است.
مراجع:
_ باجغلی، مهدی (1400)، «از اصفهان تا ویرجینیا»، تهران: روشنگران و مطالعات زنان.
_ خلیلی، نسیم (1399)، «طلای سیاه در مس داستان»، تهران: خزه.
انتهای پیام

http://www.sepahannews.ir/Fa/News/834580/نفت-پُرماجرا-و-مردم-اصفهان
بستن   چاپ