پیام سپاهان
شاعرانه/ پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
پنجشنبه 6 بهمن 1401 - 22:54:14
پیام سپاهان - آخرین خبر / یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین‌جگرم
خون‌دل می‌خورم و چشم نظربازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحب نظرم
من که با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه‌سرم
پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی‌سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار توکاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می‌گذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون‌دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم

http://www.sepahannews.ir/Fa/News/396720/شاعرانه--پدر-عشق-بسوزد-که-درآمد-پدرم
بستن   چاپ