پیام سپاهان
داستانک/ "گریه" از سروش صحت
شنبه 11 تير 1401 - 10:17:25
پیام سپاهان - آخرین خبر / جلوی داشبورد تاکسی عکسی از یک جوان که در پارکی ایستاده بود و به لنز خیره نگاه می کرد و لبخند می زد، چسبانده شده بود. از راننده پرسیدم: «پسر‌تونه؟» راننده گفت: «نه، پسر برادرمه... خیلی دوستش داشتم.» پرسیدم: «رفتن خارج؟» راننده گفت: «نه... فوت شده.»‌
‌ به عکس جوان نگاه کردم، به چشم‌هایش به لبخندش. چقدر جوان بود، چقدر سرزنده بود. پرسیدم: «این عکس غصه‌دارتون نمی کنه؟»‌‌
راننده گفت: «هر وقت خیلی عصبانی ام، یا خسته‌ام، یا کلافه‌ام... هر وقت ترافیکه یا گرممه یا خیلی سردمه به عکسش نگاه می کنم. بعد یه کم گریه می کنم. بعد آروم‌تر می شم و می رم.» چیزی نگفتم و دوباره به عکس جوان که به من لبخند می زد، نگاه کردم. به صورت راننده هم نگاه کرد‌م و نمی دانم چرا گریه‌ام گرفت و گریه کردم.‌
راننده که دید دارم گریه می کنم، ایستاد و مفصل با هم گریه کردیم و بعد رفتیم...
‌برگرفته از sehat_story

http://www.sepahannews.ir/Fa/News/366415/داستانک--"گریه"-از-سروش-صحت
بستن   چاپ