پیام سپاهان - وینش/ تیسیوس، دوک آتن، قرار است در شب فرا رسیدن ماه نو با هیپولیتا، ملکه آمازون عروسی کند. در حین تدارکات عروسی، پدر هرمیا همراه با دخترش و لایسندر و دمیتریوس به حضور شاه میآید. لایسندر، عشق زندگی هرمیاست اما پدرش، دمیتریوس را همسر بهتری برای دخترش میداند. دوک برای ختم ماجرا، طبق خواست پدر، دستور به عروسی این دو در شب جشن میدهد. هرمیا و لایسندر، برای یافتن چارهای به جنگلی در نزدیکی آتن میروند و با ورود هلنا، دلباخته دمیتریوس، نقشهشان را برای او بازگو میکنند. هلنا با آرزوی حداقل تشکر عشقش از او، دمیتریوس را از این فرار مطلع میسازد.
دمیتریوس به دنبال هرمیا و لایسندر، راهی میشود و به هلنا پرخاش میکند. دعوایی بین اوبران و تیتانیا، شاه و ملکه پریان که برای تبرک عروسی بزرگ به آتن آمدهاند، باعث میشود اوبران، جنِ دستیارش، پوک را مأمور یافتن شیره گل عشق و مالیدن آن به پشت چشمهای تیتانیا کند تا با دیدن اولین موجود پس از بیدار شدن، عاشقش شود. اما قبل از آن، کمی از شیره را برای ساکت کردن جوانی در نزدیکیشان تجویز میکند. پوک اشتباهاً، به سراغ دیگر آتنی در جنگل، یعنی لایسندر میرود. هلنا که از جلب توجه عشقش ناامید شده، در راه، لایسندر را مییابد و او را بیدار میکند؛ گل بر وی اثر کرده و با دیدن هلنا، عاشقش میشود. اوبران از افتضاحی که پوک به بار آورده باخبر میشود و خود از شیره به پشت چشمان دمیتریوس میزند که کمی بعد با رسیدن لایسندر و هلنا، بیدار شده و هلنا را عشق زندگیاش مینامد. هرمیای سرگردان نیز وارد میشود و جنگی بین این 4 تن درمیگیرد. اوبران که دیگر تحمل مشکلات اضافه را ندارد، دستور به پاک شدن شیره گل از پلکهای لایسندر میدهد. صبح روز بعد، دوک و همراهان، آنان را در جنگل مییابند و عشق دمیتریوس به هلنا، به برپایی عروسی این دو زوج در جشن ازدواج دوک و ملکه میانجامد.
رویا در شب نیمه تابستان، از برترین کمدیهای شکسپیر است. بهرهگیری هوشمندانه او از طبیعت، افسانهها، آداب و رسوم و البته تخیل همیشگیاش، داستان را در عین سحرآمیز بودن، باورپذیر میکند. بخشهای مختلف نمایشنامه، به طرزی استادانه و با طنازی تمام به هم بافته شدهاند تا خواننده لحظهای از حال و هوای داستان دور نشود.
در سال 1935، فیلمی بر اساس این نمایشنامه، به کارگردانی مکس راینهارت و ویلیام دیترله ساخته شد. «اوورتور رویای شب نیمه تابستان» نیز از مشهورترین آثار فلیکس مندلسون، آهنگساز بزرگ آلمانی است.
درباره نویسنده
ویلیام شکسپیر، نمایشنامه نویس و شاعر اهل انگلستان، آوریل 1564 در نزدیکی استراتفورد چشم به جهان گشود. تحصیلاتش به دلیل اوضاع نامناسب مالی خانواده، به درازا نکشید. علاقه اش به ادبیات و دیدن اجراهای هنرپیشگان سیار او را به لندن کشاند تا قدم به دنیای تئاتر گذارد. حضورش در محافل تئاتری، با بازیگری و بعداً با گرفتن سمت دستیاری رئیس نویسندگان گروه ارل پمبروک آغاز شد. از 1594 عضو شرکای شرکت لرد چمبرلین، یکی از بهترین گروههای تئاتر لندن بود. همکاری با این جمع، جایگاه شکسپیر را به عنوان یکی از برترین نمایشنامهنویسان و بازیگران آن زمان تثبیت کرد. از 1597 با چاپ نمایشنامههایش، تحسین منتقدان و مخاطبان را برانگیخت. در 1609، مجموعه غزلهایش نیز منتشر شد. او آوریل 1616، در 52 سالگی درگذشت.
تا امروز، از او به عنوان یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان جهان یاد میشود؛ گفتههایش در مکالمات روزمره به گوش میرسد و نمایشنامههایش هر روز خوانده و اجرا میشوند
بخشی از کتاب
هلنا: این سوگندها را شما برای هرمیا یاد کردهاید. آیا شما هرمیا را ترک خواهید گفت؟…
لایسندر: من در آن هنگام که در برابر هرمیا سوگند یاد کردم عقل و تمیز نداشتم.
هلنا: حالا هم که او را ترک میکنید به نظر من عاری از عقل و تمیز هستید.
لایسندر: دمیتریوس او را دوست میدارد و شما را نمیخواهد.
دمیتریوس: (بیدار میشود) ای هلن، ای الهه، پری، ای که کامل و آسمانی هستی! ای دلداده من، چشمان تو را به چه چیز تشبیه کنم؟ بلور در مقابل آنها چون گل تیره است، آه، لبهای تو که مانند دو آلبالوی رسیده هستند چقدر خوش جلوه میکنند و چه بسیار آرزوانگیز گردیدهاند!…
هلنا: ای وای، چه عذابی! چه دوزخی!… آیا نفرتی را که از من دارید کافی نمیشمارید که باطناً نیز با یکدیگر همدست شدهاید که مرا استهزا بکنید؟
معرفی نمایشنامه "کوریولانوس" از ویلیام شکسپیر 1400/07/12 - 17:00
معرفی نمایشنامه "لیرشاه" نوشته ویلیام شکسپیر 1400/07/16 - 16:00
معرفی نمایشنامه "هملت" نوشته ویلیام شکسپیر 1400/07/28 - 20:45
http://www.sepahannews.ir/Fa/News/328643/معرفی-نمایشنامه-«رویا-در-شب-نیمه-تابستان»-نوشته-ویلیام-شکسپیر