پیام سپاهان
سرمقاله فرهیختگان/ نظم آمریکایی یا نظم غیرآمریکایی؛ مسئله این است
شنبه 27 ارديبهشت 1404 - 14:19:49
پیام سپاهان - فرهیختگان / «نظم آمریکایی یا نظم غیرآمریکایی؛ مسئله این است» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم مصطفی غنی‌زاده است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
سخنان ترامپ در عربستان، مانیفست نظم جدید آمریکایی در منطقه است. نظمی که در آن، نفوذ آمریکا مانند دوران اوج خود در دو دهه قبل بازیابی می‌شود؛ اما دیگر نیازی به حضور گسترده نظامی ندارد. نظمی که اسرائیل را جایگزین هژمون نظامی آمریکا می‌کند و به او اجازه می‌دهد تا به هر نقطه از منطقه دست‌اندازی کند. نظمی که چین را به‌شدت در مضیقه قرار می‌دهد و اجازه رشد نفوذ چین و روسیه در منطقه را می‌گیرد. نظمی که در آن، مقابله با ایران و هر گروهی که حرف از اسلام سیاسی بزند، یک اصل است. تمام اضلاع نه در مقابل رژیم صهیونی که در مقابل ایرانِ اسلامی جایابی مجدد می‌شوند. ایران باید تضعیف شده بماند و در نظم جنوب خلیج‌فارس ادغام شود. توسعه، کریدور و سرریز فناوری، همگی از مسیر جنوبی گذر می‌کند که ذیل آمریکا تعریف شده و اسرائیل ژاندارم آن است. سؤال اینجاست که ایران در مقابل این بازتعریف نظم جدید چه خواهد کرد. ایرانی که همیشه یک پایه اساسی برای برهم‌زدن طرح‌های قبلی آمریکا در موضوع نظم منطقه‌ای بوده است. 
مسئله نظم آمریکایی، یک پیشینه مفصل تاریخی دارد. یک دهه پس از جنگ جهانی دوم، مسئله منطقه ما این بود که آیا نظم و طرح مورد نظر آمریکایی در آن جاری باشد یا نظمی غیرآمریکایی؛ حتی محمدرضا پهلوی نیز در دهه 40 و با تمام وابستگی ساختاری به آمریکا، سعی داشت در میان آمریکا و شوروی موازنه ایجاد کند اما در نهایت، خود را به‌عنوان ستون نظم آمریکایی در خلیج‌فارس معرفی کرد. انقلاب اسلامی، این ستون را تخریب کرد و خود را در طرف نظم غیرآمریکایی بازتعریف کرد. غیرآمریکایی بودن نظم منطقه‌ای، معانی و مصادیق مختلفی داشته است. 
ناسیونالیسم عربی، اسلامی و در برهه‌های بعدی نظم مقاومت‌محور یا حتی در برهه‌ای از زمان، نظم چینی، از انواع نظم غیرآمریکایی بوده است. اما مهم آن بوده و است که همیشه ایران، بخشی از طرف غیرآمریکایی بوده؛ حتی وقتی که کشور‌های عربی برای بیرون انداختن ایران از مسئله فلسطین، آن را موضوعی عربی معرفی می‌کردند، ایران اصرار داشته که این یک مسئله اسلامی است و همه کشور‌های اسلامی عضوی از طرف ضد صهیونی- آمریکایی هستند. 
ایران در مسیر برهم‌زدن نظم آمریکایی، یک رزومه مفصل و بلندبالا دارد که اتفاقاً مایه ایجاد قدرت منطقه‌ای آن هم بوده است. زمانی که آمریکا در عراق گیر کرده بود، این ایران بود که زنجیر بیشتری بر پای بوش می‌زد. در طرح خاورمیانه جدید آن دولت هم ایران بود که در جنگ 2006 به کمک حزب‌الله شتافت و از آن تولد حرام منطقه جدید جلوگیری کرد. وقتی آمریکایی‌ها، نظم خود را در ایجاد هرج‌ومرج و آشوب گسترده به‌وسیله تروریست‌های داعشی تعریف کرده بودند، بازهم ایران بود که به کمک طرف‌های منطقه‌ای رفت تا آرامش را به منطقه بازگرداند. هویت ایران در منطقه، همین برهم زنندگی نظم آمریکایی بود که در آن استادانه، دشمن را عقب می‌زد و برای خود و طرف‌داران اسلام سیاسی، قدرت تولید می‌کرد. البته مشکل از آنجایی شروع شد که نیاز منطقه، نه سلب نظم آمریکایی که ایجاد یک طرح ایجابی برای جایگزینی آن بود و ایران ناتوان از بازتعریف خود و دوستانش، در بلاتکلیفی اجرایی ماند. همین امر هم زمینه را برای بروز رخداد‌های بعدی و دومینوی شهادت بزرگان مقاومت و تضعیف اضلاع آن مهیا ساخت. 
بازار
حالا آمریکا بازگشته تا نظمی جدید را در منطقه ایجاد کند. این طرح برخلاف گذشته، قصد ندارد تا کشور‌های منطقه را از ماهیت خود دور کند یا دموکراسی غربی را با زور نظامی در آن جا بیندازد؛ همچنین آشوبی که امکان کنترلش وجود نداشته باشد دیگر در فهرست خواسته‌های آمریکا نیست. آمریکا این بار با نقاب توسعه به منطقه آمده است. ترامپ قصد دارد با استفاده از تصویر برساختی عربستان، امارات و قطر، کشور‌های دیگر را فریب دهد که برای توسعه‌یافتگی شبیه این‌ها، باید در نظم آمریکایی ادغام شوند و هر عنصری ضد این نظم را بیرون بیندازند. اصلی‌ترین عنصر‌های ضد این نظم، ایران و چین هستند. برای همین است که وقتی از طرح خود صحبت می‌کند، دوگانه بیابان و زمین حاصلخیز را برساخت می‌کند. ایران نماد توسعه‌نیافتگی است که هر کسی با او باشد، به بیروت سوخته و بغداد نابود شده تبدیل می‌شود و کشور‌های عربی همراه آمریکا، نماد توسعه‌یافتگی هستند. حال اینکه از باب تعریف علمی توسعه، کشور‌های عربی، عموماً توسعه‌نیافته هستند. چراکه توسعه کاملاً وابسته بدون توسعه انسانی مطلوب را نمی‌شود توسعه واقعی تعریف کرد. لذا در اینجا، تصویر بیشتر از واقعیت کار می‌کند. 
اما حقیقت این نظم آمریکایی، چیزی نیست که ترامپ در سخنرانی‌اش گفت؛ بلکه آن چیزی است که او و رهبران عرب امضا کردند. صد‌ها میلیارد دلار پول نفت که به خزانه و صنعت آمریکایی سرریز می‌شود. واقعیت عملیاتی ماجرا، نه توسعه‌یافتن کشور‌های عربی که چاپیده شدن آن‌ها توسط آمریکا است. البته که بعد از دادن چند صد میلیارد دلار پول، برخی از مصادیق ظاهری توسعه هم به کشور آن‌ها خواهد آمد. در نظم آمریکایی، نسل‌کشی مردم فلسطین اهمیتی ندارد. همان‌طور که توسعه زیربنایی و واقعی کشور‌های مسلمان نیز فاقد ارزش است. 
اما دوباره باید سؤال اصلی این متن را بپرسیم؛ ایران چه خواهد کرد؟ باید فهم کنیم که این نظم نه فقط اسلامی و انسانی نیست که شدیداً ضد منافع ملی و تمامیت ارضی ایران عزیز هم است. نظمی که جنوب خلیج‌فارس را فضای اصلی توسعه می‌کند، باید شمال خلیج‌فارس را ناامن کند تا بدیل خود را از بین ببرد. این یک رقابت سالم اقتصادی و توسعه‌ای نیست؛ بلکه چیزی شبیه به جنگ در فضای خاکستری است. این نظم، مستقیماً ایران را به‌عنوان نقطه مشترک همه طرف‌ها در دشمنی معرفی می‌کند. کمااینکه سخنرانی ترامپ هم چنین دلالتی در این زمینه داشت. ایرانِ این نظم، ایرانی ضعیف است که قدرت منطقه‌ای ندارد و در بهترین حالت، یک کشور حاشیه نظم اصلی است. کشوری مانند مصر یا بحرین که شاید از سرریز نظم اصلی انتفاع حداقلی ببرد. این‌ها و توضیحات بیشتر، به آن معناست که این نظم هم ضد توسعه ایران، هم ضد منافع اقتصادی ایران و هم ضدامنیت ملی ایران خواهد بود. 
توجه کنید که معنای این سخنان، عدم توافق با آمریکا نیست؛ چراکه حتماً امکان دارد که ایران در موضوع هسته‌ای با آمریکا توافق کند و انتفاع اقتصادی خود را ببرد اما بازهم همان نقش برهم‌زننده نظم آمریکایی را ایفا کند. مهم این است که توجه کنیم، توافق مذکور چه مفادی خواهد داشت. آنچه با کنسرسیوم و صفرشدن غنی‌سازی در طرفین مذاکره پیگیری می‌شود، حتماً به معنای پذیرش نظم آمریکایی در منطقه توسط ایران است. دلالت‌های بیشتر از مسئله توافق، در موضوع پذیرش و عدم‌پذیرش این نظم دخیل است. لذا فهم شرایط منطقه و مسیر‌های توسعه در آن، باید قبل از هر توافقی توسط مسئولین مربوطه صورت گیرد. متأسفانه مسیر کنونی، چنین نیست و در عمل، همان نظم مورد پذیرش خواهد بود. 
از طرف دیگر، باید فکری برای پازل آمریکایی شود که دوباره در حال چیده شدن برای ازبین‌بردن اسلام سیاسی و در رأس آن ایران است. آن دستگاهی که در دهه 2000 جنگ تموز را به نفع اسلام و منطقه تمام کرد و در دهه 2010 داعش را شکست داد، باید دوباره در دهه 2020 به کار بیفتد، والا تمام تلاش‌های گذشته بی‌ثمر خواهد شد. 

http://www.sepahannews.ir/Fa/News/965232/سرمقاله-فرهیختگان--نظم-آمریکایی-یا-نظم-غیرآمریکایی؛-مسئله-این-است
بستن   چاپ