پیام سپاهان
پرسه در میان مازاری‌های شهر یزد
سه شنبه 23 ارديبهشت 1404 - 13:50:33
پیام سپاهان - تاجرانی که از جاده ابریشم به شهر یزد می‌رسیدند، پودری سبزرنگ خریداری می‌کردند که نزدیک به 5 هزار سال است در مشرق زمین استفاده می‌شود
پیدا کردن یک کارگاه مازاری در یزد، اصلاً کار سختی نیست؛ کافی است از اولین کسی که سرراهتان سبز می‌شود، نشانی بخواهید تا با آن لهجه منحصربه‌فرد شیرینش، نزدیک‌ترین راه را نشانتان بدهد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
تابلوی کوچه مازاری‌ها درست روبه‌روی گنبد اخرایی رنگ مسجد اتابکی دیده می‌شود؛ کوچه دلبازی که ردیفی از گنبدهای کم خیز کاهگلی را در مشایعت خود دارد. مازاری، یعنی گریه و زاری؛ این به خاطر کار سخت و طاقت‌فرسای مازاری‌هاست. در منابع ادبیاتی، «مازاری» برگرفته از «ماز، یعنی چرخ و نبرد» معنی شده است. در این کتاب‌ها، مازاری به عطار و داروفروش گفته می‌شود، اما یزدی‌ها، مازاری‌ها را کارگاه هایی می‌دانند که با سنگ‌های گِردشان، حنا، وسمه، روناس یا ادویه می‌سایند.
روناس که مشتری‌هایش، رنگرزی‌های سنتی بودند، با ورود رنگ‌های شیمیایی، دیگر خواهان چندانی ندارد. ادویه هم که حالا فقط با دستگاه‌های صنعتی ساییده می‌شود. در حال حاضر تقریباٌ تنها محصولی که از دل تاریک مازاری‌های یزد بیرون می‌آید، حناست. برای دیدن اینکه چطور برگ‌های درختچه‌های حنا به پودر سبز حنایی تبدیل می‌شوند، به دل تاریک اولین شکافی می‌زنیم که با در دو لنگه چوبی‌اش، ورودی یکی از آن عمارت‌های گنبددار به حساب می‌آید.
تا همین سی چهل سال پیش، راسته مازاری‌ها در یزد، راسته پر رونقی بود. از اطراف و اکناف ایران و حتی کشورهای همسایه، بازرگانان به آنجا می‌آمدند و کیسه‌های کتان حنا، ادویه و بسته‌های وسمه را برای تجارت و سوغات می‌بردند.

پیام سپاهان

تاجرانی که از جاده ابریشم گذشته و به یزد می‌رسیدند، پودری سبز رنگ خریداری می‌کردند که نزدیک به 5 هزار سال است که در مشرق زمین، استفاده می‌شود. این پودرهای شفابخش را از مازاری‌های دور میدان «میرچخماق» می‌خریدند، امروزه اما چرخ کارگاه‌های مازاری مانند گذشته نمی‌چرخد.
از وقتی رنگ‌های شیمیایی ارزان قیمت به بازار آمدند و لوازم آرایشی صنعتی بازار را قرق کردند، مازاری‌ها فقط حنا سابیدند؛ آن هم در کارگاه‌هایی که ماشین‌های صنعتی و آسیاب‌های برقی، جای چهارپایان و سنگ‌های سنگین را گرفته‌اند. این روزها، مازاری شغلی از یاد رفته است و بیشتر کارگاه‌های آن به کتابخانه یا کباخانه‌های سنتی تبدیل شده‌اند.
زیر سقف غبارهای سبز اینجا داخل کارگاه، نفس که می‌کشیم به جای هوا، پودر سبز رنگ داخل ریه‌مان می‌رود. از دل گرد و غبار غلیظی که فضا را پر کرده، آدم‌هایی سراپا سبز دیده می‌شوند که با لهجه شیرین یزدی خوشامد می‌گویند.
اینجا، مرحله آخر مازاری انجام می‌شود،؛ اول کار، خشک کردن برگ حناست. خلیفه منتظر می‌ماند که کار آخر را انجام دهد. یزدی‌ها، دوزندگان کیسه‌های حنا را خلیفه می‌گویند.
گشت و گذارمان را از همان هشتی ورودی شروع می‌کنیم؛ درست کنار هشتی ورودی، روی سکویی به بلندی دو سه پله، دو سه نفر نشسته‌اند. آنها دهان باز کیسه‌های پارچه‌ای پر از پودر سبز را به هم می‌دوزند و از این راه امرار معاش می‌کنند. نخ و سوزن را زیکزاکی از بین دو لبه کیسه رد می‌کنند و دهانه آن را می‌بندند.
بعد از هشتی و سکوی خلیفه‌ها، این سنگ‌های سنگینِ سرگردان مازاری هستند که دارند به همت موتورهای برق، دور سکوهای سنگی می‌چرخند. سهم هر سنگ که ده تن وزن دارد، در هر نوبت 200 کیلوگرم برگ حناست.
سنگ‌ها ظرف چهار ساعت، برگ‌ها را به پودر سبز حنا تبدیل می‌کنند و البته در این بین، بعد از 3 ساعت چرخش سنگ، دو حلب 11 کیلویی تخمه آفتابگردان یا کرچک به مواد سبز رنگ اضافه می‌شود. چربی حاصل از محموله این دو حلب، حنا را خوش‌رنگ‌تر می‌کند و اثر درمانی آن را هم بیشتر.
راهنمای سیاه چرده‌مان در کنار مدار اولین سنگِ سنگین، به منبع غبارهای سبز پراکنده در مازاری اشاره می‌کند. برگ‌های حنا که 3 ساعتی وزن سنگ‌های مازاری را تحمل کرده‌اند، در اینجا تحویل الک می‌شوند تا بعد از جدا شدن پودر حنای آماده بسته‌بندی، اضافات از سطح شیب‌دار الک، داخل گونی‌ها سُر بخورند. محتویات این گونی که «بنه» خوانده می‌شوند، یک بار دیگر هم قابل ساییدن است. بنابراین، بار دیگر به سنگ‌های غول پیکر سپرده می‌شوند تا دور ریختنی‌ها به حداقل برسند.
مازاری‌های مَشتی! محوطه دیگری که به لطف راهنمایمان موفق به یافتنش می‌شویم، فضایی است مستطیل شکل که در آن سنگ‌های نمک را با پتک می‌کوبند تا دستگاه نمک سابی، لقمه‌هایش کوچک و قابل هضم‌تر شود. در ازای این لقمه‌ها، دستگاه نمک سابی، پودری استخوانی رنگ پس می‌دهد که با یک بار الک شدن، می‌شود همان نمک خودمان. ضایعات باقی‌مانده هم راهی دامداری می‌شوند و قسمتِ گاوهایی که نمک می‌لیسند تا اشتهایشان باز شود و بیشتر بچرخند و هرچه سریع‌تر آماده سلاخی شوند!
«مازاری» از خیلی سال پیش در یزد وجود داشت. تا 500 سال پیش که جمعیت یهودی‌های یزد نسبتاً زیاد بود، مازاری کار آنها بود، اما بعداً مازاری‌ها افتاد دست مسلمانان. آن زمان که شغل و کاسبی زیاد نبود، صاحبان مازاری برای خودشان مَشتی و پولدار بودند.
«حاج محمد» از قدیمی‌ترین مازاری‌های یزد، از حال و روز مازاری‌های نیم قرن پیش یاد می‌کند؛ از دورانی که سنگینی سنگ‌های مازاری را اسب‌ها و شترها به دوش می‌کشیدند؛ چشم‌های اسب و شترهایی را که برای کار به مازاری می‌آوردند، یک هفته می‌بستند و حیوان را با چوبی که یک سرش قلاب داشت و سر دیگرش به سنگ مازاری وصل بود، مهار می‌کردند. یکی هم پشت سرش راه می‌افتاد و راهش می‌برد؛ بعد که حیوان عادت می‌کرد، چشم‌هایش را دوباره می‌بستند تا راه برود، اما اگر می‌فهمید کسی مواظبش نیست، راه نمی‌رفت. بعدها وقتی موتور برق از راه می‌رسد، چهارپاهای سنگ کِش، یکی یکی بازنشسته می‌شوند.
سنگ‌هایی از جنس آتشین داستان جابه‌جایی سنگ‌های مازاری که از دل کوه‌های مهریز بیرون آورده می‌شدند هم شنیدنی است؛ سنگ‌هایی از جنس آتشین (آذرین) که آنها را در همان مهریز، گِرد کرده و یک چوب از سوراخ وسطش رد می‌کردند و دو نفر از دو طرف هولش می‌دادند تا بیاورند به شهر یزد. این سنگ‌ها هر کدام 30 تا 50 سال در کارگاه‌های مازاری می‌چرخیدند و بعد که صاف و کوچک می‌شدند، می‌دادند به کچ سابی‌ها.
«حاج محمد» از هر دری سخن می‌گوید، از کسادی بازار فروش در ماه‌های محرم و صفر و فصول سرد سال تا ارزش بالای حنا برای شالیکاران شمالی و زمانی که در ازای یک بار کامیون حنا، یک بارِ برنج برایشان می‌فرستادند و یا از روزگاری سخن می‌گوید که برگ‌های درختچه‌های سبز رنگ حنا سوار بر پشت شترها، هفته‌ها توی راه بودند تا از مزرعه به مازاری برسند.
چینش‌های سه باره درختچه‌های سبز رنگ حنا را از بم و ایرانشهر به یزد و کرمان می‌آوردند. برگ‌های حنا را می‌چیدند و بار شتر می‌کردند، اما امروزه برگ‌ها را با کامیون به یزد می‌رسانند.
حناهای بم و ایرانشهر هنوز هم بهترین نوع حنای ایران به حساب می‌آید که امروزه با ارتفاع هفت متری در مزارع کشت گیاهان دارویی به چشم می‌آیند. برگ‌های این درختچه‌ها در سه نوبت چیده می‌شوند. اولین چینش، اوایل تیرماه است و حنای گرما خوانده می‌شود. با اینکه برگ‌های این چین، کمرنگ‌تر از چین‌های دیگر است، اما حناسابان یزدی، رنگ‌دهی آن را بهتر و بیشتر از دو چین دیگر می‌دانند. شهریور ماه نوبت چین دوم می‌رسد. آبان ماه هم نوبت چیدن برگ‌هایی است که به حنای قوس مشهورند.
مازاران، برگ‌های سبز مورد استفاده‌شان را باید طی چهار پنج ماه پس از چیده شدن از درختچه‌ها، خریداری و انبار کنند تا برای روزهای دیگر سال هم چیزی برای سابیدن داشته باشند.
محموله سبز رنگ مازاری‌ها که حاصل سایش سنگ و برگ است، از قدیم الایام نقش مهمی در طب سنتی ایران داشته است. طبیبان ایرانی استفاده از حنا را برای بیمارانی که دچار سوختگی،‌زخم، جراحت و بیماری‌های پوستی شده بودند، تجویز می‌کردند. پزشکان امروزی هم با تائید روش تجویز طبیبان قدیمی، معتقدند این «لاوسون» موجود در برگ حناست که باعث اثرات درمانی و رنگ دهی آن می‌شود.

http://www.sepahannews.ir/Fa/News/964330/پرسه-در-میان-مازاری‌های-شهر-یزد
بستن   چاپ