پیام سپاهان
داستانک/ من خودم مادر شده بودم
چهارشنبه 8 آذر 1402 - 21:57:02
پیام سپاهان - آخرین خبر / در عالم کودکی به مادرم قول دادم که همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم. مادرم مرا بوسید و گفت: 
«نمی‌توانی عزیزم!»
گفتم: 
بازار
«می‌توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.»
مادر گفت: 
«یکی می‌آید که نمی‌توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی.»
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ولی خوب که فکر می‌کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم. معلمی داشتم که شیفته‌اش بودم ولی نه به اندازه مادرم. 
بزرگتر که شدم عاشق شدم. 
خیال کردم نمی‌توانم به قول کودکی‌ام عمل کنم ولی وقتی پیش خودم گفتم: 
«کدام یک را بیشتر دوست داری؟» 
باز در ته دلم این مادر بود که انتخاب شد.
سالها گذشت و یکی آمد. 
یکی که تمام جان من بود. همان روز مادرم با شادمانی خندید و گفت: 
«دیدی نتوانستی.»
من هر چه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا یشتر می‌خواستم. 
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود. 
من نمی‌خواستم و نمی‌توانستم به قول دوران کودکی‌ام عمل کنم. 
آخر من خودم مادر شده بودم!

http://www.sepahannews.ir/Fa/News/798078/داستانک--من-خودم-مادر-شده-بودم
بستن   چاپ