سرمقاله آرمان امروز/ دیپلماسی ترحیم
مقالات
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - آرمان امروز / « دیپلماسی ترحیم » عنوان سرمقاله در روزنامه آرمان امروز به قلم صلاح الدین خدیو است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در جریان آیین های ترحیم آیت الله رئیسی، رهبران و نمایندگان جریان های سیاسی عراق اعم از کرد و عرب، حضوری پررنگ تر از بقیه داشتند.
روسای جمهور و نخست وزیران عراق و اقلیم کردستان و رهبر اغلب جریان های سیاسی این کشور در روزهای گذشته راهی ایران شدند.
در مراسمی که در بیت رهبری برگزار شد، یک هیات پروپیمان عراقی مرکب از اعضای کرد و عرب و شیعه و سنی حضور داشت.
این امر بدون شک نشانه نزدیکی روابط دو کشور علیرغم فراز و نشیبهای مقطعی و برخی کدورت ها با بعضی از اشخاص و احزاب است.
![]()
به علاوه یادآور این مهم است که عراق پس از صدام نقش موازنساز خود در برابر ایران را از دست داده و عملا به سیادت و برادر بزرگی ایران تن داده است.
برای ایران در قامت یک قدرت منطقای، عراق مانند فنلاند دوران جنگ سرد است.
فنلاند در مجاورت شوروی، یک کشور عمیقا غربی با دارا بودن نظام سیاسی دمکراتیک و فرهنگ سیاسی لیبرال تلقی می شد.
اما از باب رعایت ملاحظات و مصالح همسایه بزرگش، نه تنها وارد هیچ اتحادیه نظامی و سیاسی غربی نشد، بلکه روند دموکراتیک هم طوری سازمان داده می شد که احزاب و اشخاص مخالف و بیزار از شوروی هیچ گاه زمام امور را بدست نگیرند.
این نوعی نقص سیادت و اذعان به حاکمیت محدود جهت حفظ استقلال کشور و مرزهای سرزمینی کشور بود. عراق البته فاقد یک روند دموکراتیک راستین و حتی اراده سیاسی ملی است و از این نظر با فنلاند قابل قیاس نیست. اما در میانه ایران و آمریکا به قسمی فنلاندی شدن رضایت داده است.
بیشتر رهبران کنونی عراق دوران تبعیدشان را در ایران گذرانده و فارسی زبان دومشان است. امری که مزیتی مهم برای طرف ایرانی است.
بارها فارسی سخن گفتن سلیس و روان نیچروان بارزانی و عمار حکیم مورد توجه قرار گرفته است.
در گذشته عطف به منزلت متعالی زبان فارسی و موقعیت آن در مقام یک میانجی فرهنگ، از قسطنطنیه در غرب گرفته تا دهلی در شرق، تعابیری چون شاعران پارسی گوی کرد، ترک و اهل شبه قاره بسیار رایج بود.
با تنزل طبیعی این جایگاه در دوران معاصر به علت ترقی سایر زبان ها، به نظر می رسد پارسی گویی رهبران کرد و عرب عراق یادآور این سنت کهن در فرمت سیاست است.
دونالد ترامپ چندی قبل با اشتباه خواندن حمله آمریکا به عراق نتیجه آن را تسلط ایران بر آن دانست.
طرفه آنجاست که امروز بایدن هم سخنان مشابهی درباره افغانستان بر زبان راند:
افغانستان گورستان امپراتوری هاست و حمله به آن اشتباه بود، ناف این کشور با تفرقه بسته شده و هیچ وقت ملت سازی در آن سر نمی گیرد!
ماهیت هر دو سخن یکسان است. سیاست خارجی آمریکا از استثناگرایی عهد بوش فاصله گرفته و تن به نوعی انزواگرایی تازه داده است.
هر کس که در آمریکا سر کار بیاید، دنبال جنگ های تازه و ماموریت های ملت سازی و صدور دموکراسی نخواهد رفت.
حتی احتمال دارد که از کیس های پرهزینه به کلی خود را کنار بکشد. مانند کاری که در افغانستان کرد.
از این رو هروله جریانات مختلف سیاسی عراق و اقلیم کردستان برای آمدن به تهران، حتی آنهایی که در گذشته فاصله معناداری با ایران داشتند، تا حدی در این راستا قابل ارزیابی است.
تصور خروج کامل و نهایی آمریکا از منطقه، البته مغالطه انگیز است.
گزاره درست آنست که با ظهور قدرت های جدید منطقهای و فرامنطقهای به صورت فزاینده جا برای آمریکا تنگ تر می شود و به اندازه گذشته فعال مایشاء نخواهد بود.
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/853010/