بخشی از داستان بیژن و منیژه شاهنامه فردوسی به روایت دکتر کاکاوند
فرهنگی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان -
آخرین خبر / چو بیژن چنین گفت گیو از کران
نگه کرد و آن کارش آمد گران
نخست آفرین کرد مر شاه را
به بیژن نمود آنگهی راه را
به فرزند گفت این جوانی چراست؟
به نیروی خویش این گمانی چراست؟
جوان گرچه دانا بود با گهر
ابی آزمایش نگیرد هنر
بد و نیک هر گونه باید کشید
ز هر تلخ و شوری بباید چشید
براهی که هرگز نرفتی مپوی
بر شاه، خیره مبر آبروی!
ز گفت پدر پس برآشفت سخت
جوان بود و هشیار و پیروز بخت
چنین گفت کای شاه پیروزگر
تو بر من به سستی گمانی مبر
تو این گفتهها از من اندر پذیر
جوانم ولیکن به اندیشه پیر
منم بیژن گیو لشکرشکن
سر خوک را بگسلانم ز تن
چو بیژن چنین گفت شد شاه شاد
برو آفرین کرد و فرمانش داد
برگرفته از hezaresher
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/361907/